تاريخ انتشار :شنبه 28 فوریه 2015.::. ساعت : 3:16 ب.ظ
فاقدديدگاه

چگونه اقتصاد مقاومتی حاصل می‌شود؟

به قلم :کیومرث کمالی

اقتصاد مقاومتی زمانی تحقق می یابد که کشور توانایی به فعل درآوردن همه امکانات اعم از منابع انسانی و طبیعی بالقوه خود را داشته باشد. این در علم اقتصاد امروزی یعنی توسعه یافتگی. بعبارت دیگر توسعه یافتگی شرایطی در جامعه ایجاد می‌کند که به موجب آن همه شاخص‌های خرد و کلان اقتصاد در کارآترین واثر بخش ترین سطح خود عمل می کنند بنابراین از الزامات مهم واساسی محقق شدن شرایط اقتصاد مقاومتی،لازم است نیروی انسانی به کمک تدبیر ،عقل، خرد و علم و تخصص ناشی از آن می باید محور تصمیم‌گیری هاو برنامه‌ریزی‌ها باشند.
به نظر می رسد برای رسیدن به این شرایط یک راه بیشتر وجود ندارد. وان اتکاء به نیروی انسانی، عقل، خرد، دانش و تخصص است که تنها راه نیل به اقتصاد مقاومتی در جامعه است و سایر منابع طبیعی و فیزیکی فرع بر انسان هستند.
اگر در جامعه‌ای همچون ایران منابع‌طبیعی مثل نفت به جای انسان محوریت یابند این جامعه نه‌تنها هرگز به اقتصاد مقاومتی نخواهد رسید بلکه همیشه به فروش منابع خود وابسته خواهد ماند و این به معنی قرار گرفتن در دورترین نقطه از اقتصاد مقاومتی است.
با این مقدمه می‌توان در یافت که مهمترین چالش نیل به اقتصاد مقاومتی در ایران ، حذف محوریت انسان و اتکاء به منابعی غیر از انسان است، متاسفانه وضعیتی که سال‌ها دراین کشور حاکم است و هر بار که چنین مباحثی در جامعه مطرح می‌شود، شاهد برخوردهای سطحی نگربوده و در نهایت نتیجه آن جز از دست رفتن فرصت‌ها چیز دیگری نیست

در این کشور در هنگامه‌های پراهمیت تاریخی عادت شده که بعد از طرح موضوعاتی همچون تلاش در جهت نیل به اقتصاد مقاومتی، به جای تأمل ،تدبیر و تحقیق در چگونگی نیل به آن هدف، با شعارهای نمایشی و سطحی نگر وبرگزاری همایش‌ها و جلسات پرهزینه و بی‌فایده گسترش می‌یابد که نه‌تنها تحقق هدف را دور از دسترس می کند بلکه به منابع محدود کشور هزینه‌های گزافی نیز تحمیل می‌کند و این دومین چالش برای نیل به اهدافی همچون اقتصاد مقاومتی است.
نکته بعدی درموردگزینش تغییرمدیران نه براساس شایستگی و شاخصه های علمی ،توانمندی بلکه براساس روابط ، و رابطه مداری است و همین وضعیت در گزینش نیروهای انسانی در بخش‌های اداره کشور قابل تامل تراست که موجب می‌شود کارایی اثر بخشی وبهره وری نظام اداری اداری و اجرایی کشور به حداقل ممکن خود برسد.
اقتصاد مقاومتی هدفی فرا جناحی، فرا قوه‌ای و فرابخشی است، به این معنی که محقق شدن هدف اقتصاد مقامتی از عهده یک بخش ،یک قوه ویک جناح وجریان سیاسی خارج است و نیاز به اهتمام،تلاش و اتحاد همه کارگزاران ومشارکت تمامی آحاد مردم در بدنه سیاسی ،فرهنگی واجتماعی با ایجاد نهاد های مدنی مسئولیت پذیر در جامعه دارد.
برداشتی امروزیاز اقتصاد مقاومتی تاکید به این مهم است که در مواقع اضطرار از جمله تحریم دولت‌های خارجی یا بروز حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله ،کاهش در آمدهای حاصل از صادرات نفت کشور قادر باشیم نیازهای مردم به ویژه نیازهای اساسی خود را تأمین کنیم لذا این به معنای افزایش تولید برای خودکفایی نیست زیرا بعضاً به دلیل محدودیت و یا نبود منابع، یک کشور قادر نمی شود در شرایط عادی همه کالاهای مورد نیاز خود را تولید کند. ویا اگر حتی منابع موجود کشورکافی باشند تولید همه کالاها در داخل کشور مقرون به صرفه نیست و بهتر است برخی کالاهای مورد نیاز از خارج خریداری وتامین شود .
آنچه در اقتصاد مقاومتی باید به خوبی تبیین شودتوجه به این نکته مهم وکلیدی است که کشور به درجه‌ای از توانمندی علمی، نهادی، سازمانی، تخصصی و اعتماد به نفس بایدرسیده باشد تا قادر شود با توجه به منابع انسانی و طبیعی در اختیارخود همه کالاهای قابل تولید را تولید کند نیل به این مرحله یعنی رسیدن به مرحله “آزادی انتخاب” که رکن اساسی تعریف توسعه یافتگی امروز است.
مرحله “آزادی انتخاب” مرحله‌ای است که با توجه به توان وپتانسیلهای بالقوه و بالفعل موجود، جامعه خودش انتخاب می‌کند که در شرایط عادی و برای رسیدن به تولید بهینه، تنها کالاهایی را تولید کند که از نظر اقتصادی و به لحاظ منابع در اختیار خودمقرون به صرفه باشد و ارزان‌تر تولید شود. به بیان دیگر جامعه‌ای که به هر دلیل با محدودیت تجارت آزاد با سایر کشورها مواجه است با اتکا به توانمندی‌های داخلی خود اقدام به تولید کالاهای مورد نیاز خود کند و از این شرایط با کمترین آسیب بگذرد.
اگر کشوری در شرایط بحرانی همچون جنگ، تحریم‌های سیاسی اقتصادی، حوادث و بلایای طبیعی بتواند با اتکا به نیروی انسانی و منابع موجود خود بیشتر کالاهای مورد نیاز و به‌ویژه نیازهای اساسی و ضروری خود را تولید کند، در این صورت اگر چه به هر حال تنگناهایی ایجاد خواهد شد اما نمی‌توان نام آن‌ را”ریاضت “گذاشت. ریاضت و سختی زمانی است که در شرایط بحرانی به‌خصوص فشار قدرت‌های خارجی، نتوانیم نیازهای حیاتی و اساسی کشور را تولید کنیم.
بطور کلی می توان نتیجه گرفت که اعمال سیاست انقباضی پولی و مالی هیچ ربطی به اقتصاد مقاومتی ندارد. این سیاست وقتی اعمال می‌شود که کشور در شرایط تورم باشد و دولت‌ها با اعمال سیاست انقباضی پولی و مالی یعنی خارج کردن پول در دست مردم و کاهش قدرت خرید، سطح تقاضای جامعه را کاهش می‌دهند تا بتوانند تورم را کنترل کنند.

نظرات بسته شده است.