تاريخ انتشار :جمعه 24 ژانویه 2014.::. ساعت : 1:45 ب.ظ
فاقدديدگاه

چگونه یک پروپوزال بنویسیم ؟

 الف– عنوان موضوع پژوهش: بصورت يک جمله واضح و روشن عبارت موضوع پژوهش در ابتدا بيان مي شود که البته متغيرهاي اصلي پژوهش در جمله عنوان موضوع بکار گرفته مي شود.
ب- نوع پژوهش که از نظر هدف (کاربردي يا بنيادي) و از نظر ماهيت و روش در ابتداي طرح تحقيق آورده مي شود.
پس از بيان دو مورد فوق موارد زير براي تشريح اجزاي طرح تحقيق آورده مي شود

 -1 بيان مسئله و موضوع تحقيق

 هر تحقيق علمي با طرح سوال يا مساله اي آغاز مي شود که تحقيق براي پاسخگويي به آن انجام مي گيرد؛ مسئله و موضوع تحقيق عبارت است از شرايطي که وجود دارد و در ذهن پژوهشگر ايجاد سئوال مي کند و پژوهشگر را بر مي انگيزد که در آن کندوکاو کند. اين مسئله، مشکل احساس شده اي است که محقق به حل آن علاقه مند است و مي خواهد راه حل آن را بيابد. هنگامي که محقق چنين احساسي پيدا مي کند مي توان گفت که او موضوع و مسئله تحقيق خويش را انتخاب کرده است. اما احتمالاً از بيان آن به گونه اي که ديگران نيز آن را ادراک کنند، عاجز است.
معمولاً مسئله و موضوع تحقيق به صورت سئوالي بيان نمي شود، بلکه به صورت يک جملة کامل مثبت، دقيق و صريح مطرح مي گردد. به سخن ديگر، مسئله و موضوع پژوهش بايستي به گونه اي تنظيم و بيان شود که به طور عملي قابل بررسي و تحقيق باشد. انتخاب کلمات بايد با دقت و با توجه به مسئله و موضوع انتخابي باشد؛ به گونه اي که کلمات دقيقاً معناي مورد نظر را برسانند و از لحاظ پژوهش قابل بررسي عملي و علمي باشند.
محقق بايد در بيان يا تعريف مساله به تشريح اين موارد بپردازد: معرفي دقيق مساله، معرفي جنبه هاي مجهول و مبهم، معرفي متغيرهاي مربوط همراه با مدل نظري معرف روابط بين متغيرها، تعاريف عملياتي، منظور و مقصود تحقيق و سرانجام تشريح دقيق ابعاد و حدود مساله تحقيق و تميز آن نسبت به مسائل ديگر. بيان مسئله بايستي به نحوي باشد که چگونگي بررسي متغير يا متغيرها، مکان و دامنه و وسعت پژوهش را روشن کند.

 -2هميت و ضرورت موضوع پژوهش

 اهميت و ضرورت موضوع پژوهش عبارت است از مجموع اطلاعاتي که مشخص مي کند نتايج اين تحقيق، تا چه حد بر اي محقق و نيز تا چه حد براي ديگران مفيد و مثمر مي باشد. به عبارت ديگر، نتايج اين تحقيق منشأ چه دستاوردها و آگاهي هاي جديدي است؟؛ به هنگام نوشتن اهميت و ضرورت موضوع پژوهش توجه داشته باشيد که اولاً، مشخص کنيد که اين پژوهش چه موردي را براي ديگران روشن خواهد کرد و يا در چه موردي اطلاعات جديدي در اختيار ديگران خواهد گذاشت. ثانياً، نتايج حاصل از اين پژوهش در کجا و کدام قسمت و چگونه مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
در اين زمينه بايد معلوم شود که نتايج حاصل از اين پژوهش چگونه در قسمت هاي مختلف آموزش، خدمات و مديريت حرفة موردنظر و يا گسترش علم به طور اعم تأثير خواهد گذاشت.

 -3زمينه و تاريخچة مختصري از موضوع پژوهش

 در اين قسمت توضيح داده مي شود که چرا مسئله انتخاب شده، يک مسئله عمدة حرفه اي و يا اجتماعي بوده و نياز به تحقيق دارد. به سخن ديگر، اهميت مسئلة پژوهش، مسئله و موضوعي است که بايد مورد تحقيق قرار گيرد، جواب مي دهد. بيان تاريخچة مختصري از موضوع مورد تحقيق معلوم مي دارد که اين موضوع، از چه زماني و به چه ترتيبي در جامعه به صورت مسئله درآمده و چه تحولي در جامعه داشته است. در هنگام توجيه لزوم انجام پژوهش، از تجربيات و مشاهدات شخصي پژوهشگر، از مدارک و دلايل آماري، از نتايج مطالعات انجام شده در گذشته و نوشته هاي علمي موجود، استفاده مي شود و تمام ابعاد و جوانب مسئله مورد نظر قرار مي گيرد.
به بياني ديگر در قسمت زمينه و تاريخچة مختصر موضوع پژوهش، پژوهشگر بايستي پاسخگو و روشنگر نکات عمدة زير باشد:
1-
نياز به پژوهش اين موضوع خاص (در اقتصاد، علوم اجتماعي، مديريت و…)
2-
مناسب بودن مسئلة پژوهش و اهميت آن (در اقتصاد، علوم اجتماعي، مديريت و…)
3-
فراواني و پراکندگي مسئله در جامعه
4-
مسايل و مشکلاتي که بر اثر وجود اين مسئله در جامعه، ناشي شده اند.

 -4اهداف تحقيق

 در تحقيق اهداف به دو صورت کلي و ويژه مطرح مي شود.
اهداف کلي
هدف کلي عبارت از منظور و مقصود نهايي از انجام پژوهش است. هدف کلي مستقيماً از مسئلة پژوهش مشتق مي شود؛ در واقع يکي از اهداف کلي، خود موضوع تحقيق است که معلوم مي دارد پژوهش چه چيز را دنبال مي کند و يا قصد تعيين آن را دارد. همچنين هدف کلي ديگر، معمولاً پيشنهاد هايي است که براساس يافته ها ارايه مي شوند.
اهداف ويژه
اهداف ويژه تحقيق که اصولاً از مسئلة پژوهش و اهداف کلي نشأت مي گيرند را مي توان «خرده مسئلة پژوهش» نيز ناميد. محقق با بيان اين اهداف دقيقاً تصريح مي کند که در اين تحقيق چه انجام مي شود و چه انجام نمي شود.
هر پژوهش مي تواند چندين هدف ويژه داشته باشد و از آنجا که تمامي مراحل و ريزه کاريهاي تحقيق بايستي به صورت بيانيه هاي مجزا و مشخص و با کلمات دقيق، که مشخصاً قابل آزمودن و بررسي است، نوشته شود؛ لذا اهداف ويژه نيز بايد به صورتي بيان شود که در آن متغير يا عامل مورد مطالعه، چگونگي انجام پژوهش، زمان، مکان، واحد و نمونة مورد پژوهش کاملاً مشخص باشد؛ به طوري که محقق بتواند آنها را در معرض آزمايش و آزمون بگذارد.
مي توان ادعا کرد که اهداف ويژة پژوهش، راهنمايي براي تهيه و تدوين ابزار گردآوري اطلاعات است. بنابراين ضروري است اهداف ويژه به نحوي بيان شوند که بر علمي بودن نتايج پژوهش تأکيد داشته باشند و چارچوبي مناسب، براي تجزيه و تحليل آماري ارايه دهند.

 -5متغيرها

 به طور کلي، متغيرها آن شرايط يا خصوصياتي هستند که پژوهشگر آنها را دستکاري، کنترل يا مشاهده مي کند. به سخن ديگر، متغير عبارت از ويژگي، صفت يا عاملي است که بين افراد جامعه مشترک بوده و مي تواند مقادير کمي و ارزشهاي متفاوتي داشته باشد.
متغير مستقل يا تأثيرگذار
اين متغير در تغييرات خود مستقل مي باشد و به عامل ديگري در پژوهش وابسته نيست. در واقع متغيرهاي مستقل آن دسته از شرايط يا خصوصياتي است که پژوهشگر، در کاوش تحقيقي خود آنها را دستکاري و کنترل مي کند تا رابطة علّي آنها را با متغير ديگري در موقعيتي ويژه مشاهده و بررسي نمايد.
متغير وابسته يا تأثيرپذير
شرايط يا ويژگيهايي است که چون پژوهشگر، متغير مستقل را در فعاليتهاي حوزة تحقيق، وارد يا خارج مي کند و يا آن را تغيير مي دهد، ظاهر يا محو شود و يا تغيير کند. به عبارت ديگر، متغير وابسته نتيجة اعمال و تغييرات متغير مستقل است و نمي تواند به خودي خود وجود داشته باشد. در تحقيقات، محقق به اندازه گيري و مشاهدة اين تغييرات وابسته مبادرت مي کند و گاهي آن را «معيار يا شاخص سنجش» نيز مي نامند.
متغيرهاي نامربوط يا ناخواسته
متغيرهاي ناخواسته و يا مزاحم به آن دست از متغيرهايي اطلاق مي شود که غير از متغيرهاي مستقل و وابسته بوده و يا مورد نظر پژوهشگر نمي باشند و يا محقق از کنترل آنها عاجز است ولي بر نتيجة پژوهش تأثير دارند. لذا، براي اينکه محقق بتواند فرض پژوهش خود را به طور معتبري آزمون کند و يا پاسخ هاي قابل اطمينان براي سئوالات پژوهش فراهم نمايد، لازم است اين متغيرها را تا حد امکان کنترل کند و يا حداقل به شناسايي آنها مبادرت نمايد.

 -6 فرضيه يا فرضيه هاي تحقيق

 فرضيه يک بيانية ظنّي و حدسي و مبتني بر دانش و آگاهي هاي گذشتة محقق مي باشد که در محک آزمايش عملي سنجيده مي شود. معمولاً وقتي فرد در مقابل مشکلي قرار مي گيرد سعي مي کند ريشة مشکل را حدس بزند و بگويد راه حل آن کدام است؟ به عبارت ديگر؛ فرضيه حدسي است علمي و عقلاني دربارة چگونگي روابط بين دو يا چند متغير.
به زباني ساده مي توان گفت که وقتي ما فرضيه را بيان مي کنيم در حقيقت مي گوييم: «اگر چنين و چنين رخ دهد، چنان و چنان نتيجه خواهد شد». بنابراين اگر درست توجه شود، ملاحظه مي گردد که فرضيه در واقع، ويژه ترين حالت نظريه است؛ زيرا نظريه مجموعه اي از فرض هاست و ريشة اين دو در سابقة ذهني و در تجارب گذشتة محقق است و تنها تفاوت فاحش آنها، خاص بودن فرضيه و کلي بودن نظريه مي باشد.
هنگام بيان فرضيه در حقيقت محقق حدس علمي مي زند که چنانچه با يکي از متغيرها چنين بازي شود و يا در آن چنين دخل و تصرفي به عمل آيد و يا اين چنين دستکاري گردد، چنان نتيجه اي عايد خواهد شد. روابط بين متغيرها در فرضيه هاي معمولاً به صورت هاي زير انجام مي شود:
1-
بررسي ميزان تفاوت اثر
2-
بررسي ميزان رابطة همبستگي و جهت آن.
3-
بررسي ميزان رابطة علت و معلولي (اثر علّي).

 – 7 سئوال هاي ويژة تحقيق

 همان گونه که اشاره شد، فرضيه هاي تحقيق بايد مورد آزمايش قرار گيرند و نهايتاً گفته شود که فرضيه مورد قبول است يا نه. احتمالاً در برخي از پژوهش ها طرح فرضيه ها به گونه اي که بتوان از طريق آزمون هاي آماري پذيرش و يا رد آنها را آزمود مقدور نيست؛ لذا در اين گونه موارد فرضيه هاي تحقيق به صورت سئوال نوشته مي شود و محقق در پايان تحقيق بايستي قادر باشد به اين سئوالات پاسخ دهد. اين سئوالات را سئوال هاي ويژة پژوهش مي خوانند و در پايان نامه ها و گزارش هاي تحقيق تحت عنوان سئوال هاي ويژة پژوهش مطرح مي گردند.
چنانچه پژوهشي تنها داراي يک متغير باشد و پژوهشگر فقط قصد توصيف چگونگي وضع آن متغير را داشته باشد بهتر است که محقق به جاي بيان فرضيه هاي تحقيق، سئوال هايي براي اين نوع پژوهش مطرح کند. اين سئوال ها معمولاً از اهداف پژوهش مشتق مي گردند و در جريان تحقيق به معرض آزمايش گذاشته مي شوند و در واقع نتيجة پژوهش، بايستي به اين سئوال ها پاسخ دهد.

 -8جامعه و نمونة آماري پژوهش

 جامعة آماري پژوهش عبارت است از مجموعه اي از افراد يا اشيا که داراي ويژگي هاي همگون و قابل اندازه گيري مي باشند. نمونة پژوهش از اين چنين جامعه اي اخذ مي گردد و نتيجة پژوهش به آن جامعه تعميم داده مي شود. نمونة پژوهش عبارت است از يک گروه منتخب از جامعة پژوهش که بايد داراي خصوصيات و صفات جامعة پژوهش باشد تا بتوان پژوهش را به آن تعميم داد. نمونة پژوهش بايد معرف مشخصات و ويژگي هايي که در موضوع پژوهش داراي اهميت است، باشد. هنگام گزينش نمونه بايد به نکات زير توجه نمود:
الف- تعداد يا حجم نمونه: در طرح تحقيق نحوه تعيين حجم نمونه بايد توضيح داده شود. تعداد افراد يا اشيايي که به عنوان نمونة تحقيق در پژوهش شرکت داده مي شوند، بايد مشخص شود. اين تعداد يا به صورت عددي مشخص مي گردد (براي مثال، 60 دانشجوي مديريت)؛ يا با کلماتي مانند: کليه، سه چهارم و غيره. براي مثال، کلية دانشجويان علوم تربيتي دانشگاه تربيت معلم. در تعيين حجم و يا اندازة نمونه، عوامل گوناگوني دخالت دارند که عبارتند از:
اهداف تحقيق، روش تحقيق و روش هاي آماري وابسته به آن، امکانات مالي و زماني محقق، حجم جامعة، نحوة کنترل متغيرهاي ناخواسته، ميزان تأثيرپذيري متغير وابسته از متغير مستقل، درصد خطاپذيري در نتايج، ميزان همگوني متغيرها و عوامل مورد مطالعه در جامعه و ميزان روايي و پاياني ابزار گردآوري داده ها.
ب- روش نمونه گيري: براي انتخاب نمونة تحقيق، روش هاي مختلفي توسط صاحب نظران ارايه شده است که در کتاب هاي روش تحقيق توضيح آنها آمده است و در درس روش هاي تحقيق نيز در مورد آنها بحث مي شود. از آن جمله مي توان نمونه گيري تصادفي ساده، تصادفي با استفاده از جداول اعداد تصادفي، تصادفي طبقه اي و تصادفي ناحيه اي يا خوشه اي را نام برد.

 -9قلمرو پژوهش

 الف- قلمرو موضوعي: در طرح تحقيق حيطه موضوعي موضوع و مساله پژوهش بايد بطور کلي و همچنين بطور خاص و جزئي بيان شود.
بقلمرو مکاني: محيط پژوهش مکاني است که تحقيق در آن انجام مي شود. محيط پژوهش بايستي به دقت توصيف شود و معلوم گردد که پژوهش در چه مکاني صورت مي گيرد. در ثوصيف محيط پژوهش و ويژگي هاي آن بايد دليل انتخاب آن محيط براي انجام پژوهش مورد نظر را توضيح داد و استدلال نمود که چرا محيط انتخابي، محيط مناسبي براي انجام اين پژوهش است.
ج- قلمرو زماني: با توجه به انجام پژوهش در دامنه زماني خاصي و اهميت زمان در جمع آوري داده ها و همچنين ارائه يافته هاي پژوهش در طرح تحقيق قلمرو زماني به شکلي واضح و روشن مورد توجه و اشاره قرار مي گيرد.

 -10 روش گردآوري داده ها

 براي جمع آوري داده هاي مورد نياز يک پژوهش به روش ها و راههاي مختلف عمل مي شود. ابزار گردآوري داده ها وسيله اي است که به پژوهشگر کمک مي کند تا داده هاي لازم را جمع آوري و ثبت نمايد. رايج ترين ابزار گردآوري داده ها، پرسش نامه ها، برگة مشاهده، برگة مصاحبه و فيش ثبت مطالعات و اطلاعات مي باشد. پژوهشگر برحسب روش تحقيق مورد نظر خود و نوع داده هايي که قصد جمع آوري آنها را دارد، تصميم مي گيرد که از چه ابزاري براي گردآوري داده هاي خود استفاده کند. براي اطمينان از مناسب بودن ابزار گردآوري داده ها، لازم است اين ابزار مشخصات و ويژگي هاي معيني را دارا باشد و محقق نکات زير را در مورد آنها مد توجه قرار دهد:
1-
پژوهشگر مي تواند از ابزار گردآوري داده هاي موجود که قبلاً توسط ديگران تهيه و تنظيم شده است، استفاده کند و يا خود به توليد ابزاري مناسب مبادرت نمايد.
2-
در هر صورت ميزان ضرايب روايي و پاياني ابزار گردآوري داده ها بايد معين و مشخص بوده و اين ضرايب نيز به لحاظ مفاهيم آماري قابل قبول باشد.
3-
چنانچه پژوهشگر از ابزار گردآوري داده هاي تنظيم شده توسط ديگران استفاده مي کند بايد مطمئن باشد که محتواي آن با فرهنگ و روحيات مردم جامعة مورد تحقيق مناسب است.
4-
در صورتي که در محتواي ابزار گردآوري داده ها تغيير داده شود بايد روايي و پاياني آن مجدداً تعيين شود.
5-
حساسيت ابزار گردآوري داده ها نيز بايستي مورد توجه قرار گيرد. به عبارت ديگر، طبقه بندي داده ها و يا طبقه بندي جواب هاي سئوالات و يا واحد و مقياس اندازه گيري داده ها بايد آنقدر دقيق باشد که بتواند تفاوت هاي کوچک بين واحدهاي مورد پژوهش را معلوم دارد.
6-
چگونگي استفاده از ابزار مورد نظر براي گردآوري داده هاي تحقيق بايد معلوم و مشخص باشد. به عبارت ديگر، بايد مشخص شود که محقق چگونه، درچه موقعيتي، در چه محيطي، در چه زماني، از چه کساني و توسط چه فردي از اين وسيله براي جمع آوري داده هاي مورد نياز استفاده خواهد کرد. در واقع محقق با در نظر گرفتن متغيرهاي مطرح شده در مسئله و موضوع تحقيق و نيز به لحاظ روش انجام پژوهش خويش، بخوبي و وضوح اقدامات ضروري جهت جمع آوري داده هاي مورد نياز و نيز ترتيب آنها را توصيف مي کند.

 -11روش تجزيه و تحليل داده ها

 اطلاعاتي که با استفاده از ابزار گردآوري داده ها به دست مي آيد، احتمالاً واقعيت و يا انعکاسي از واقعيت است. براي مثال، وقتي سن افراد سئوال مي شود داده هاي واقعي به دست مي آيد؛ اما اگر از کسي در مورد حادثه اي که شاهد آن بوده است، سئوال شود انعکاسي از واقعيت حاصل مي گردد. در پژوهش معمولاً از هر دو نوع داده ها استفاده مي شود. به همين دليل در تجزيه و تحليل و سپس تفسير داده هاي کسب شده نمي توان با قاطعيت اذعان داشت که داده هاي به دست آمده چيزي يا امري را ثابت مي کند. بلکه مي توان گفت: «داده هاي به دست آمده چنين نشان مي دهند»، «اين طور به نظر مي رسد»، «امکان دارد»، «پيشنهاد مي کند»، «مي توان حدس زد و احتمال داد که»… و غيره.
براي اينکه پژوهشگر بتواند داده هاي پژوهش را تجزيه و تحليل و سپس تفسير کند، بايد از روشهاي آماري استفاده نمايد. لذا، پژوهشگر براي انتخاب روش آماري مناسب، جهت تجزيه و تحليل داده هاي جمع آوري شده، لازم است:
اولاً، شناخت کافي از داده هاي تحقيق اخير داشته باشد، يا به عبارت ديگر ويژگي هاي داده هاي خود را بداند.
ثانياً، از روش هاي آماري که در پژوهش هاي علوم انساني مورد استفاده قرار مي گيرند اطلاع کافي داشته باشد.
اين روش ها، اجمالاً دو نوع هستند؛ يکي آمار توصيفي و ديگري آمار استنباطي. آمار توصيفي شرايط موجود را توصيف مي کند. بدين ترتيب که محقق از طريق به دست آوردن فراواني، اندازه هاي گرايش به مرکز، شاخص هاي پراکندگي، رسم نمودار و غيره، متغيرهاي مورد مطالعه را توصيف مي کند. در حالي که، محقق با استفاده از روش هاي آمار استنباطي، عملکرد يا ارتباط بين دو يا چند متغير و يا رابطة علت و معلولي آنها را مورد بررسي قرار مي دهد و يا پيش بيني مي کند.
به عبارت ديگر، محقق به کمک آمار استنباطي، نه فقط به آنچه که هست پي ميبرد بلکه در مي يابد که در صورت تغيير يک متغير، در متغير ديگر چه اتفاقي خواهد افتاد. همچنين براساس داده هاي جمع آوري شده دربارة يک گروه کوچک، استنتاج ها و تعميم هايي دربارة گروه هاي مشابه و يا بزرگتر به عمل مي آورد.

 -12محدوديت هاي پژوهش

 در هر پژوهشي متغيرهاي ناخواسته و مزاحم ديگري نيز وجود دارند که نوعي از محدوديت ها را در پژوهش به وجود مي آورند؛ بدين معني که کنترل برخي از متغيرهاي ناخواسته و مزاحم در اختيار پژوهشگر نيست. لذا، اين متغيرها نيز بايد مشخص شوند و پژوهشگر آگاهي خود را از تأثير اين متغيرها بر نتايج تحقيق نشان دهد. اين متغيرها و چگونگي تأثير آنها بر نتايج پژوهش در قسمت «محدوديت هاي خارج از کنترل پژوهشگر» ذکر مي گردد.
بنابراين، ملاحظه مي گردد که محدوديت هاي هر موضوع پژوهش دو نوع (قابل کنترل و غير قابل کنترل) هستند و در قسمت محدوديت هاي موضوع پژوهش تحت دو عنوان جداگانه آورده مي شوند. بايد به خاطر داشت، همان گونه که براي نوشتن مسئله و موضوع، اهداف، فرضيه ها و سئوالهاي ويژة پژوهش، معيارهاي مشخصي وجود دارد، محدوديت هاي موضوع پژوهش نيز بايد به صورت مناسبي نوشته شوند. به عبارت ديگر، در نوشتن محدوديت ها نيز لازم است نکاتي مراعات شود. اين نکات عبارتند از:
1-
محدوديت هاي پژوهشي بايد به صورت جمله هاي کامل نوشته شود.
2-
محدوديت ها بايد به روشني و وضوح معلوم باشد.
3-
لازم است مشخص شود که چرا و چگونه اين متغير بر نمونة پژوهش، گردآوري داده ها و يا نتايج يافته ها تأثير مي گذارد (در اينجا بسيار مناسب است که از نوشته هاي ديگران براي حمايت از گفته هاي خود استفاده کرد و جمله را به صورت مستند بيان نمود).
4-
پژوهشگران بايد تا حد امکان و به طور منطقي متغيرهاي ناخواسته را تحت نظر بگيرند و يا آنها را کنترل کنند و به اصطلاح براي خود محدوديت قايل شوند. در صورتي که اين عمل، مسئله و موضوع پژوهش را به طور غيرمنطقي محدود کند و يا پژوهشگر نتواند يا نخواهد متغير ناخواسته و مزاحمي را کنترل کند، لازم است آن را در قسمت محدوديت هاي خارج از کنترل مرقوم دارد.
5-
در مواردي که متغير ناخواسته به طور کامل قابل کنترل نباشد و تنها بتوان آنها را به طور نسبي کنترل کرد، نيز لازم است در قسمت «محدوديت هاي خارج از کنترل پژوهشگر» ذکر گردد. در اين حالت بايد قيد شود که اين متغير به طور نسبي قابل کنترل است و نيز اين کنترل نسبي چگونه اعمال مي شود.

 13-تعريف واژه ها واصطلاحات

 اگر به مسئله و موضوع پژوهش انتخابي خود دقت کنيد، متوجه خواهيد شد که مسئله و موضوع شما داراي تعدادي واژه و اصطلاح است. از آنجا که بسياري از واژه ها و اصطلاحات، معاني گوناگوني دارند، محقق در کاربرد آنها در تحقيق خود ناگزير به تعريف آنهاست. زيرا، ممکن است در بعضي موارد واژه يا اصطلاح ويژه اي مفهومي را به خواننده عرضه کند که اصولاً مورد توجه محقق نباشد، يا احتمالاً واژه و اصطلاح خاصي براي خواننده، بيگانه و نامفهوم باشد. بنابراين و با توجه به لزوم گويايي و ساده نويسي گزارشات تحقيقي، محقق موظف است:
اولاً،اين گونه واژه ها و اصطلاحات را در طرح تحقيق خود هم به لحاظ نظري[6] (تعريف مفهومي) و نيز از حيث عملي[7] (تعريف عملياتي) تعريف کند.
ثانياً، در حد امکان از واژ ها و اصطلاحات يکسان، در بيان هر قسمت از تحقيق استفاده نمايد تا در کلية مراحل تحقيق منظور او از به کار بردن واژه و اصطلاحي خاص براي خواننده مشخص و زوشن باشد.
ثالثاً، اگر در بيان اهداف، فرض ها يا سئوال هاي ويژه و نيز در ساير قسمت هاي تحقيق ناچار به استفاده از واژه ها و اصطلاحات جديدي است، تعريف آنها را نيز بايد در قسمت تعريف واژه ها و اصطلاحات بياورد.
هدف از تعريف نظري واژه ها و اصطلاحات آن است که پژوهشگر يک مفهوم و واژه را به وسيلة مفاهيم ديگر تعريف کند. اين تعريف يک استنباط ذهني و تجريدي از واژه هاست و بايد ريشه در نوشته ها و نظريه هاي موجود داشته باشد و به طور علمي بيان شود. بهترين روش آن است که وازه ها و اصطلاحات را براساس تعريفي که توسط صاحب نظران در هر رشته ارايه شده و به کار ميرود، تعريف نمود. براي برخي از واژه ها با توجه به اينکه در زندگي روزمره به کار مي روند و تقريباً معني آشکاري دارند، در مقالات و نوشته ها تعريف مشخصي موجود نيست؛ لذا در اين قبيل موارد مي توان از فرهنگ لغات براي تعريف آنها استفاده کرد. در حد امکان بايد تعريف نظري انتخاب شده (براي يک واژه يا اصطلاح) با کاربرد عملي آن در پژوهش مورد نظر ارتباط معني داري داشته باشد.
اما منظور از تعريف عملياتي واژه ها و اصطلاحات، آن است که محقق در اين تعريف به مشخص ساختن حدود يک متغير و تعيين حوزة عملياتي آن، تعيين معيارها و ملاک تجربي و عملي جهت اندازه گيري و سنجش آن متغير به طريقي که در پژوهش مورد نظر مد توجه محقق باشد، مبادرت مي کند. تعريف عملياتي بايستي به صورت دقيق و با کلمات ساده و واضح بيان شود، به طوري که معني آن براي همة خوانندگان يکسان باشد. به عبارت ديگر، تعريف عملي بايد طوري نوشته شود که همة جنبه هاي مربوط به آن واژه و اصطلاح را مشخص کند، به گونه اي که خوانندگان نتوانند برداشت هاي متفاوت از آن پيدا کنند.
به خاطر داشته باشيد که تعريف عملياتي واژه ها و اصطلاحات بايد براساس تعريف نظري آنها باشد. براي مثال، اگر مراد فراهم سازي تعاريف نظري و عملي براي واژة «رضايت شغلي» باشد. محقق بايد ابتدا آن را به صورت نظري تعريف کند تا مشخص شود، چه ذهنيتي از اين واژه دارد و سپس آن را به گونة عملياتي تعريف نمايد تا معلوم گردد در اين پژوهش خاص، منظور او از اين واژه چيست.

 

برچسب‌ها:

نظرات بسته شده است.