تاريخ انتشار :شنبه 31 اکتبر 2015.::. ساعت : 11:49 ب.ظ
فاقدديدگاه

يكي از استراتژي‌هاي محوري اصلاح‌طلبان براي مجلس دهم جلوگيري از وجود تندروها در مجلس آينده است

مصطفي كواكبيان از جمله چهره‌هاي سياسي است كه ردپايش را مي‌توان در تمام بزنگاه‌هاي سياسي مشاهده كرد. وي به عنوان يك اصلاح‌طلب حتي زماني كه اصلاح‌طلبان قصد حضور در انتخابات مجلس نهم را نيز نداشتند در صحنه انتخابات باقي ماند و از طرف حزب مردم‌سالاري ليست مستقل ارائه كرد. كواكبيان كه سابقه حضور در مجلس هشتم را در كارنامه خود دارد در انتخابات رياست‌جمهوري سال 92 به‌عنوان كانديدا ثبت‌نام كرد كه در نهايت مورد تاييد شوراي نگهبان قرار نگرفت. در شرايط كنوني وي و حزب مردم‌سالاري كه او دبيركلي‌اش را برعهده دارد در حال مهيا كردن خود براي حضور در انتخابات مجلس دهم هستند.
وي در گفت‌وگو با آرمان، علاوه بر اعلام مواضع خود درباره انتخابات مجلس دهم، از انتخابات رياست‌جمهوري سال88 و همچنين احتمال حضور در كابينه حسن روحاني سخن گفت. سخناني كه شايد براي نخستين‌بار رسانه‌اي مي‌شود. متن اين گفت‌وگو را در ادامه از نظر مي‌گذرانيد:
 برخي از اصلاح‌طلبان معتقدند در شرايط كنوني سرليستي يك شخصيت معتدل مانند ناطق نوري بيشتر به مصلحت اصلاح‌طلبان است. در مقابل برخي معتقدند كه جريان اصلاحات داراي پتانسيل زيادي است و سرليست اصلاح‌طلبان بايد از دل جريان اصلاح‌طلبي انتخاب شود. شما با كدام ديدگاه موافقيد؟
به نظر من سرليست انتخاباتي اصلاح‌طلبان بايد يك اصلاح‌طلب باشد و از بين افراد حاضر در جريان اصلاحات انتخاب شود. البته گمانه‌زني‌هاي مبنی‌بر حضور آقاي ناطق نوري زياد قابل اعتماد نيست، چرا كه ايشان تمايلي براي حضور در عرصه انتخابات ندارند و اين مساله را بارها عنوان كرده‌اند. برخي از دوستان روي سرليستي آقاي عارف مانور زيادي مي‌دهند و به نظر هم ايشان داراي ظرفيت و پتانسيل لازم براي سرليستي اصلاح‌طلبان هستند. با اين وجود هنوز به صورت دقيق ورود دكتر عارف به عرصه انتخابات قطعي نشده و به همين دليل سخن گفتن از سرليستي ايشان هنوز زود است. اتفاقي كه در انتخابات رياست‌جمهوري سال92رخ داد يك رخداد خاص بود كه با توجه به شرايط آن مقطع زماني به وقوع پيوست. در نتيجه تكرار اين استراتژي در انتخابات مجلس ممكن است به نتيجه مطلوب گذشته منجر نشود. نكته ديگر اينكه شرايط انتخابات مجلس با رياست‌جمهوري تفاوت‌هاي معناداري دارد و انتخابات مجلس تابع برخي مسائل مانند قوميت‌گرايي، محلي‌گرايي و بعضا تعصبات سياسي است. اين در حالي است كه انتخابات رياست‌جمهوري به صورت سراسري در تمام استان‌هاي كشور برگزار مي‌شود و قابل پيش‌بيني‌تر از انتخابات مجلس است. در سه دوره اخير، مجلس در اختيار يك جريان خاص سياسي قرار داشته و به همين دليل اصلاح‌طلبان بايد با جديت و همدلي بيشتري در انتخابات مجلس دهم حضور پيدا كنند تا تعادل در مجلس آينده برقرار شود. من از برخي از دوستان تعجب مي‌كنم هنگامي كه عنوان مي‌كنند اصلاح‌طلبان بايد از چهره‌هاي اصولگرايان در ليست‌هاي انتخاباتي خود استفاده كنند. اين در حالي است كه آقاي باهنر به تازگي عنوان كرده «اصولگرايان بايد تلاش كنند شرايطي به وجود بيايد كه حتي اصلاح‌طلبان معتدل نيز به مجلس راه پيدا نكنند». به نظر من يك خانه‌تكاني اساسي بايد در تركيب مجلس آينده به سود اصلاح‌طلبان صورت بگيرد. منظور من از اصلاح‌طلبان كساني است كه در چارچوب تفكرات اصلاح‌طلبي و در چارچوب قانون اساسي حركت مي‌كنند. تفكر اصلاح‌طلبي هيچ‌گاه به افراد خاصي محدود نبوده و يك تفكر سيال اجتماعي است كه در لايه‌هاي مختلف جامعه رسوخ كرده است.
 به نظر مي‌رسد استراتژي اصلي اصلاح‌طلبان پس از پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري به دست آوردن اكثريت كرسي‌هاي مجلس دهم بوده است. به همين دليل آقاي عارف از قبول مسئوليت در دولت خودداري كردند و پس از آن ميدان‌دار اصلاح‌طلبان براي ورود به عرصه انتخابات مجلس شدند. دليل اين استراتژي چيست؟ اصلاح‌طلبان به دنبال چه اهدافي هستند؟
بر این باورم که اصلاح‌طلبان رهیافت از پيش‌تعيين‌شده‌اي براي اين مساله نداشته‌اند. به نظر من دولت آقاي روحاني يا نتوانسته يا نخواسته كه از ظرفيت آقاي عارف در دولت استفاده كند. مساله مهم‌تر اينكه اصلاح‌طلبان و اصولگرايان به دليل فقدان احزاب سازمان‌يافته و قدرتمند فاقد توانايي اجماع و وحدت هستند و به همين دليل تلاش مي‌كنند از ظرفيت‌هاي فردي استفاده كنند. در شرايط كنوني نيز آقاي عارف داراي چنين ظرفيت و توانايي است كه بار انتخاباتي اصلاح‌طلبان را براي مجلس آينده به دوش بكشد. در نتيجه ايشان به شخصيت محوري بحث‌هاي انتخاباتي اصلاح‌طلبان تبديل شده است. تا زماني كه احزاب به محور فضاي سياسي تبديل نشوند ما بايد حول چهره‌هاي مطرح اجماع كنيم كه اين وضعيت نمي‌تواند ما را به سرمنزل مقصود هدايت كند. متاسفانه آقاي روحاني با وجود تمام شعارهايي كه در کارزار انتخاباتي خود درباره جامعه مدني و احزاب دادند چندان اقدام موثر و تاثيرگذاري در اين زمينه انجام ندادند و باید در این زمینه اقدام موثری انجام دهد. توقع همه ما از دولت آقاي روحاني در اين زمينه بيشتر از وضعيت كنوني بود. در مساله راه‌اندازي خانه احزاب نيز دولت كمك بسيار كمي به احزاب كرد و بار اصلي اين مساله روي دوش احزاب قرار داشت. در شرايط كنوني لايحه احزاب در وزارت كشور خاك مي‌خورد و ماه‌هاست كه به فراموشي سپرده شده است. دولت تدبير و اميد حتي با استاني شدن انتخابات مخالفت كرد. اين در حالي است كه اگر انتخابات استاني مي‌شد گام بلندي در راستاي نهادينه كردن تحزب در كشور برداشته مي‌شد.
 برخي از اصولگرايان معتقدند در صورتي كه مجلس دهم به دست اصلاح‌طلبان بيفتد دوباره اتفاقات مجلس ششم تكرار خواهد شد و به همين دليل ابراز نگراني مي‌كنند. به نظر شما نگراني اين گروه صحيح است؟

 

من با اغلب چهره‌هاي اصلاح‌طلب آشنايي و دوستي نزديك دارم و تاكنون از هيچ كدام از اين اشخاص سخني درباره اينكه قرار است مجلس ششم تكرار شود نشنيده‌ام. اصلا قرار نيست چنين اتفاقي در مجلس دهم رخ بدهد. اصلاح‌طلبان از گذشته درس‌هاي زيادي گرفته‌اند و به همين دليل اجازه نمي‌دهند آينده اصلاح‌طلبي مانند برخي مقاطع به خطر بيفتد. در نتيجه سياست اصلاح‌طلبان حركت در قانون با اجماع و همدلي درون جرياني است. نكته ديگر اينكه شرايط زماني كنوني با مجلس ششم تفاوت‌هاي بسياري دارد و اقداماتي كه در مجلس ششم رخ داد به صورت طبيعي در مجلس دهم محلي از اعراب نخواهد داشت. يكي از استراتژي‌هاي محوري اصلاح‌طلبان براي مجلس دهم جلوگيري از وجود تندروها در مجلس آينده است. به همين دليل اصلاح‌طلبان تلاش مي‌كنند تاكتيك‌هاي انتخاباتي خود را به صورت دقيق و برنامه‌ريزي شده و بدون كمترين درصد خطا تدوين كنند.
 اگر استراتژي اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس به نتيجه مطلوب نرسد چه اتفاقي خواهد افتاد؟

 

اگر همه اصلاح‌طلبان از برنامه‌هاي طراحي شده تمكين كنند و در يك مسير مشخص حركت كنند چنين اتفاقي رخ نخواهد داد و اكثريت مجلس دهم به دست اصلاح‌طلبان خواهد افتاد. با اين وجود اگر اصلاح‌طلبان موفق نشوند اكثريت مجلس را به دست بگيرند به معناي شكست جريان اصلاحات نيست. جريان اصلاحات يك پارادايم فكري، سياسي و اجتماعي است كه در صورت شكست يا پيروزي در انتخابات همچنان به پويايي و بالندگي خود ادامه خواهد داد. جريان اصلاحات در انتخابات مجلس پنجم هم موفق نشد به همه استراتژي‌هاي انتخاباتي خود جامه عمل بپوشاند. با اين وجود موفق شد يك اقليت قدرتمند در مجلس تشكيل بدهد كه در مقابل اكثريت شكننده اصولگرايان كارآيي زيادي از خود نشان داد. در نتيجه اگر وضعيت اصلاح‌طلبان در مجلس دهم مانند مجلس پنجم نيز شود به معناي شكست اصلاح‌طلبان نخواهد بود و اميدواري زيادي وجود خواهد داشت. مساله مهم ديگر در اين زمينه اينكه يك نيروي سياسي مقيد به آموزه‌هاي ديني هيچگاه به مفهوم شكست فكر نمي‌كند و همواره نسبت به آينده اميدوار است.
 موضع حزب مردم‌سالاري درباره انتخابات و همچنين اجماع اصلاح‌طلبان چيست؟ اگر به فرض نام شما در ليست واحد اصلاح‌طلبان نبود شما ليست مستقل ارائه خواهيد كرد؟

 

اين بحث در كنگره حزب مطرح شده است. در كنگره قرار بر اين شده كه ما هيچ‌گونه ليست مستقلي نسبت به ليست واحد اصلاح‌طلبان ارائه نكنيم. ما در انتخابات مجلس تابع نظرات شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات كه شامل21حزب اصلاح‌طلب است خواهيم بود. با اين وجود اگر شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات موفق نشود يك ليست واحد و منسجم ارائه كند، ما ليست مستقل خواهيم داشت. در نتيجه اولويت اول ما هماهنگي با جريان كلي اصلاحات در انتخابات است. من بر این باورم که اصلاح‌طلبان مجالس هفتم، هشتم و نهم را به سه دليل از دست دادند. اصلاح‌طلبان در مجلس هفتم به واقعيت‌هاي سياسي جامعه توجه نكردند و به همين دليل بسياري از چهره‌هاي اصلاح‌طلب از جريان انتخابات کنار رفتند. در مجلس هشتم نيز بين اصلاح‌طلبان اختلاف به وجود آمد. برای مثال در تهران ما با دو ليست انتخاباتي از طرف اصلاح‌طلبان مواجه شديم كه همين مساله سبب انشقاق در جريان اصلاحات و در نتيجه ناكامي اين جريان در انتخابات شد. وضعيت اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نهم نسبت به دو مجلس قبلي نامساعدتر بود و بسياري از اصلاح‌طلبان اصلا حاضر نبودند به صحنه بيايند. در اين مقطع زماني حزب مردم‌سالاري تنها حزب اصلاح‌طلبي بود كه براي انتخابات مجلس نهم ليست انتخاباتي ارائه كرد. در شرايط كنوني هيچ كس با انتخابات قهر نيست و همه آشتي هستند. حتي به نظر من در شرايط كنوني برخي تلاش مي‌كنند بيش از اندازه با انتخابات آشتي كنند. با اين وجود اگر همه اصلاح‌طلبان با هدف اجماع و وحدت به عرصه انتخابات وارد شوند اميدواري زيادي براي پيروزي اصلاح‌طلبان در انتخابات وجود خواهد داشت.
 اگر به عقب و زمان انتخابات رياست‌جمهوري سال 88 بازگرديم موضع‌گيري شما نسبت به اتفاقات پس از انتخابات از ديد بسياري از افراد صحيح و منطقي بود. با اين وجود مواضع شما به مذاق برخي از اصلاح‌طلبان خوش نيامد. آيا اگر زمان به عقب برگردد و شما عواقب موضع‌گيري‌هاي خود را ببينيد باز هم بر همان مواضعي كه اتخاذ كرديد تاكيد مي‌كنيد؟

 

اين مساله نيازمند تحليل دقيق و موشكافانه است. بنده در همان مقطع زماني به اعضاي حزب عنوان كردم كه روش و منش حزب مردم سالاري بر پايه برخورد نبوده و نخواهد بود. در نتيجه اگر احزاب ديگر روش‌هاي متفاوتي را براي خود برگزيده‌اند به خودشان مربوط است و به ما مربوط نمي‌شود. بنده چه در آن مقطع زماني و چه هم‌اكنون معتقدم كه در انتخابات رياست‌جمهوري سال88تخلفاتی صورت گرفت اما تقلب وجود نداشت. معناي تخلف و تقلب با هم متفاوت است و نبايد اين دو را با هم يكي دانست. بنده آن زمان در مجلس حضور داشتم و به صورت مرتب درباره برگزاري دادگاه‌ها و شيوه برخورد با متهمان سخنراني مي‌كردم و مواضع خود را بيان مي‌كردم. در آن زمان هنوز جرم سياسي تعريف نشده بود و عده‌اي تلاش مي‌كردند از كاه، كوه بسازند و به دليل خطاي برخي افراد كل يك جريان سياسي را زير سوال ببرند. من با اين مسائل به‌شدت مخالف بودم و مواضع شفافي نسبت به اتفاقات پس از انتخابات سال88 داشتم. بنده هيچ‌گاه كليت انتخابات رياست‌جمهوري را زير سوال نبردم. با اين وجود اعتقاد داشتم كه قوه قضائيه بايد به تخلفات به وجود آمده در انتخابات رسيدگي كند. بنده از مواضع خود در سال88 به هيچ عنوان پشيمان نيستم و همچنان به آنها پافشاري و تاكيد دارم.
 برخی مواضع‌تان سبب نوعي فاصله غيرمحسوس بين شما و برخي اصلاح‌طلبان نشده است؟
به عنوان يك اصلاح‌طلب هيچ‌گاه از مشي و اصول اصلاح‌طلبي عدول نكردم. مشي جريان اصلاحات براساس تلاش براي بهبود وضعيت سياسي و اجتماعي در چارچوب نظام و قانون اساسي است. در نتيجه نمي‌توان يك اصلاح‌طلب بود و از چارچوب نظام عدول كرد. البته معتقد نيستم كه اصلاح‌طلبان در سال88 از نظام عدول كردند. در واقع چنین اتفاقي رخ نداد. البته شرايط بنده به شكلي نبود كه موضعي در حقانيت محمود احمدي‌نژاد بگيرم. به نظر من تنها راه برون‌رفت از آن وضعيت«اعتدال» بود. در نتيجه چهار سال قبل از گفتمان آقاي روحاني از مفهوم اعتدال براي رهايي از مشكلات كشور استفاده كردم. با اين وجود مهم‌ترين دليل انتقاد برخي اصلاح‌طلبان از بنده به زماني برمي‌گردد كه حزب مردم‌سالاري براي انتخابات مجلس نهم ليست انتخاباتي ارائه كرد. اين مساله نسبت به مواضع بنده در سال88 آتش انتقادات را تندتر كرد.
  براي شما اين مساله كه با اين اقدامات بين شما و برخي از اصلاح‌طلبان فاصله مي‌افتد اهميت نداشت؟
اصلا چنين بحث‌هايي بين ما وجود نداشت. بنده اختيار دارم هر مواضعي كه تشخيص مي‌دهم صحيح است عنوان كنم، همان‌طور كه ديگران چنين حقي دارند. در نتيجه نمي‌توان به خاطر مواضع كسي بر وي خرده گرفت. در دوران انتخابات مجلس نهم بنده و حزب مردم‌سالاري اعتقاد داشتيم بايد در انتخابات حضور پيدا كرد و ليست ارائه كرد، اما برخي از افراد چنين رويكردي را نمي‌پسنديدند. البته همين افراد بعدا با مشاهده اتفاقات جديدي كه در فضاي سياسي ايران رخ داد عنوان كردند ‌اي كاش درآن زمان نقش فعال‌تري ايفا كرده بوديم. تمام اين اتفاقات در حالي رخ داد كه رئيس دولت اصلاحات در انتخابات نهم مجلس شركت كرد و در شهرستان دماوند رأي خود را به صندوق انداخت.
  پس از اين دوران شما در انتخابات رياست‌جمهوري به عنوان كانديدا ثبت‌نام كرديد اما مورد تاييد شوراي نگهبان قرار نگرفتيد. به همين دليل پس از پيروزي حسن روحاني سكوت كرديد. با اين وجود سكوت شما زماني شكست كه احساس مي‌شد به حسن روحاني نزديك شده‌ايد. آيا براي همكاري با دولت با شما صحبت شد؟
از طرف آقاي حسن روحاني هيچ‌گونه صحبتي با بنده در اين مورد صورت نگرفت. بنده هم پيگير اين مساله نبودم. تنها در يك جلسه كه براي تشكر از ستادهاي انتخاباتي ايشان بود شركت كردم. متاسفانه در اين جلسه نيز ما غريبه بوديم و همه كساني كه از آقايان قاليباف و ولايتي حمايت كرده بودند به عنوان حاميان حسن روحاني در اين جلسه شركت كرده بودند. اين در شرايطي بود كه ما قبل از اينكه آقاي عارف به سود آقاي روحاني از صحنه انتخابات كناره‌گيري كند در حمايت از حسن روحاني اطلاعيه صادر كرده و ستادهاي خود را فعال كرده بود. آقاي روحاني براي نخستين‌بار در كنگره حزب مردم‌سالاري براي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري اعلام كانديداتوري كرد. البته عده‌اي در خبرگزاري‌ها مسئوليت‌هايي چون وزير كشور، علوم و حتي فرهنگ و ارشاد را براي بنده در نظر گرفته بودند. اين در حالي است كه پس از استيضاح آقاي فرجي‌دانا گمانه‌زني‌هاي زيادي براي اينكه بنده جانشين ايشان شوم وجود داشت. حتي در صفحه آقاي آشنا در يكي از شبكه‌هاي اجتماعي نظرسنجي براي جانشيني آقاي فرجي‌دانا صورت گرفته بود كه بالاترين آرا را در آن نظرسنجي به خود اختصاص داده بودم. به همين دليل بحث وزير شدن بنده در وزارت علوم و وزرات فرهنگ و ارشاد تاحدود زيادي جدي شده بود.
  شما بيشتر به سمت كدام وزارتخانه تمايل داشتيد؟
 من با توجه به توانايي‌هايي كه در خود مي‌ديدم وزارت علوم را براي خود مناسب‌تر مي‌ديدم. من خيلي تاسف خوردم هنگامي كه مشاهده كردم بسياري از اساتيد دانشگاه كه از توانايي اداره وزارت علوم برخوردار بودند كنار ماندند و آقاي فرهادي كه يك پزشك است هدايت وزارت علوم را برعهده گرفتند.
  در دو سال گذشته دولت آقاي روحاني چه ضعف‌هايي داشت و شما چه انتقادهايي را به دولت وارد مي‌دانيد؟
در دو سال گذشته حزب مردم‌سالاري حتي در حد يك سطر نيز از دولت درخواست نداشته است. اين در حالي است كه دولت نيز حتي يك سطر از ما مطالبه نداشته است. وضعيت دولت با احزاب سياسي ديگر هم به همين منوال است و شما خود تحليل كنيد كه وضعيت احزاب در دولت آقاي روحاني به چه صورتي درآمده است. چندين بار در برنامه‌هاي صداوسيما حضور پيدا كردم و از مواضع هسته‌اي دولت و سياست‌هايي كه در زمينه ديپلماسي خارجي در پيش گرفته حمايت كردم. حتي زماني كه منتقدان دولت همايش «دلواپسيم» را برگزار كردند ما همايشي به نام «دل آراميم» در حمايت از دولت برگزار كرديم و نشان داديم كه دولت آقاي روحاني براي همه اصلاح‌طلبان داراي اهميت است. در شرايط كنوني هم تمايل ندارم ضعف‌هاي دولت را رسانه‌اي كنم و با شما مطرح كنم. به نظر من هرگونه انتقادي كه اصلاح‌طلبان از دولت آقاي روحاني مطرح كنند سبب خشنودي مخالفان دولت خواهد شد و آنان از سخنان ما عليه دولت سوءاستفاده خواهند كرد. در بسياري از جلسات خصوصي كه با دولتمردان داشتم نظراتم را به صورت خصوصي با آنها مطرح كردم. به همين دليل ترجيح مي‌دهم در رسانه‌ها از انتقاد از دولت خودداري كنم. برای مثال من به عنوان استاد روابط بين‌الملل دانشگاه، درباره رابطه ايران و روسيه بحث دارم و معتقدم برخي از سياست‌هاي ما در زمينه ديپلماسي كه اتفاقا يكي از نقاط قوت دولت است نيازمند نوعي تجديدنظر و بازنگري در مفاهيم است. براي من هنوز مشخص نيست كه اين رابطه براساس چه راهبرد منفعت‌طلبانه براي منافع ملي است و چه آينده‌نگري در آن وجود دارد. نكته ديگر اينكه توقع ما از آقاي روحاني در زمينه توسعه سياسي و تقويت احزاب بسيار بيشتر از شرايط كنوني بود. هنوز براي ما مشخص نشده كه چرا آقاي روحاني رسيدگي به وضعيت احزاب و تقويت آنها را در اولويت‌هاي بعدي خود قرار داده و به صورت جدي در اين زمينه ورود پيدا نمي‌كند. اين در حالي است كه ايشان در ابتداي رياست‌جمهوري خود از منشور حقوق شهروندي سخن گفتند اما خيلي زود اين مساله را فراموش كردند. منشور حقوق شهروندي مي‌توانست كمك زيادي به جامعه مدني و تقويت روحيه مشاركت سياسي و اجتماعي در بين مردم داشته باشد اما خيلي زود به تاريخ پيوست. با اين وجود در شرايط كنوني كه دولت در زمينه مساله هسته‌اي موفق عمل كرده اميد زيادي براي بهبود وضعيت داخلي و همچنين پويا‌تر شدن فضاي مدني جامعه و به ويژه احزاب به وجود آمده است.

برچسب‌ها:,

نظرات بسته شده است.