تاريخ انتشار :پنج‌شنبه 7 فوریه 2013.::. ساعت : 12:55 ب.ظ
فاقدديدگاه

فرق بین استاد واقعی و استاد کاسب

استاد عاشق:

استاد عاشق، استادي است كه عشق به تدريس و معلمي، عشق به دانش و دانشجو و عشق بهآموختن و آموزاندندر وجودش موج مي‌زند. استاد عاشق، براي عشقش درس مي‌دهد، براي عشقش مطالعه مي‌كند، براي عشقش درشتي‌ها و بي‌ادبي‌هاي دانشجويان را تحمل مي‌كند، تا بپروراند ومي‌سوزد تا بسازد ومي‌ميرد تا بروياند. قبل از اين كه چيزي را تدريس كند، خودش فهميده است و در درياي رشته‌ي تخصصي‌اش، چونان غواصي غور كرده است و كلامش به سان درّ و گوهري است كه از بحر مكاشفت صيد نموده است. علم را سوار بر مركب عشق به دانشجويان ارائه مي‌كند. من تقريباً هر آنچه در دانشگاه و غير دانشگاه آموخته‌ام، از اساتيد عاشقم آموخته‌ام.

استاد كاسب:

استاد كاسب، استادي است كه استادي برايش حرفه‌اي است مثل نجاري، مثل بزّازي و لوله‌فروشي و بقّالي. درس مي‌د‌هد تا پول بگيرد و طبيعتاً در واگذاري آموخته‌هايش اهل حساب و كتاب است. اگر به حرفه‌اش هم علاقه داشته باشد از جنس عشق نيست، از نوع دلبستگي تاجر است به تجارت‌خانه و حجره‌اش. با همه اهل معامله است. راهنمايي پايان‌نامه را وقتي قبول مي‌كند كه بداند از دل اين پايان‌نامه يكي دو تا مقاله به نامش در مي‌آيد. كتاب مي‌نويسد كه حق‌التأليف بگيرد. سخنراني مي‌كند كه معروف شود. مقاله مي‌نويسد كه ارتقاي درجه استادي بگيرد و نه براي توسعه و پيشرفت دانش. فلذا مرعوب قدرت است و ثروت. آخر كار نيزغشّ در معامله مي‌كند و داخل علمي كه مي‌فروشد هم آب مي‌‌كند و سكّه‌اش در بازار دانشمندان قلب و بدلي است. درس و دانشجو و دانشگاه برايش در حكم كالا و مشتري و بازار است. او به واقع كاسبي است كه در كسوت استادي درآمدهاست.

 

نظرات بسته شده است.