تاريخ انتشار :سه‌شنبه 10 مارس 2015.::. ساعت : 11:48 ب.ظ
فاقدديدگاه

طایفه گرایی، بازدارنده توسعه/بومی گرایی،طایفه گرایی نیست/

شاید قبل از هرچیز دیگری بتوان طایفه گرایی را بزرگ ترین آفت محیط های کوچک سنتی دانست چالشی که بیگمان در عصر حاضر عنصری نا متجانس با فضای جهان امروزی به شمار می آید و باتمدن و دنیای مدرن در تناقض است. این عصبیت و برتری‌طلبی در بین طایفه ها است که قوم دوستی ستوده را به قوم‌پرستی مذموم تبدیل کرده و جریان فکری و سیاسی را به‌نام طایفه گرایی و قومیت‌گرایی (پان ناسیونالیسم) ایجاد می‌کند. این فرایند در گیرودار انتخاب افراد برای تصدی مشاغل نمایندگی و یا گزینش ها و عزل و نصب های اداری با وضوح بیشتری مشهود می باشد. بیگمان انتخاب بر اساس چنین تفکر و سنجه ای راه را برای برگزیدن افراد اصلح و انتخابی شایسته تر دشوار می سازد و بروز افکار و اندیشه های نو و جوان را با تنگنا روبرو می کند، تا اینچنین شهر و دیار ما همچنان بعد مسافت میان خود و پیشرفت را به وضوح لمس نماید و نتوانیم خود را همراه کاروان رشد و پیشرفت همگام سازیم.
طایفه گرایی به معنای به کار گماردن خویشان و افراد طایفه در صدر مناصب اجرایی بدون توجه به شایستگی های دیگران برای اداره امور می باشد .طایفه گرایی با هدف تقسیم پست ها و مناصب مختلف به عنوان « غنیمت » در میان خویشان و اطرافیان خود بدون توجه به عواقب منفی اینگونه عزل و نصب ها بر سرنوشت شهرستان تابعه و حتی کل استان ، صورت می گیرد. از مهمترین دلایل گرایش به قبیله و طایفه گرایی در بین خواص و نخبگان نبود نهادهای مدرن و نابسامانیهای سیستمی و اجتماعی این نهادهاست.
از این نیز که بگذریم تاکید همراه با تعصب بر برخی آداب و سنن غلط و ناکارآمد آفت بزرگتری است که قومیت گرایی با خود به همراه می آورد .باورهای نادرست ،اعتقادات دگم وخرافاتی ،حسادت های بیجا ،چشم و هم چشمی های نابجا، پشت هم اندازی و کار گریزی و همواره به امید آینده ها بودن و غفلت از حال ، تقدم منافع فردی بر مصالح جمع، همگی خلقیات ناپسند ماست که سد سدیدی است میان ما و سعادت و پیشرفت.
طایفه گرایی معلول یک بی سامانی اجتماعی است ،وقتی تمام مظاهر جامعه تغییر کند و فرد مایل به حرکت به سوی ساختار جدید است ،اما این ساختار دست نیافتنی است ، اومجبور میشود به ابزارهای سنتی روی آورد. جامعه استان ما با یک بی سازمانی اجتماعی روبروست و اگر نهادهای مدرن اجتماعی رفتار و کردار خود را به درستی و بر اساس ملاکهای منطقی انجام دهند شاهد طایفه گرایی به این شدت نخواهیم بود.
عملکرد ناپخته و وعده های حساب نشده ی کاندیداها در افزایش قبیله گرایی نقش بسزایی دارد. چون مردم یک ایل یا طایفه فکر میکنند در زمان فلان نماینده به آنها توجه نشده بلکه به فامیل و طایفه خودش رسیدگی کرده ، و باید کسی از طایفه خودشان انتخاب کنند تا به خواسته خود و طایفه رسیدگی کند. در صورتی که اگر موازنه برابری فرصت در مناطق مختلف استان صورت گیرد طایفه گرایی کم رنگ و فرد شایسته در راس انتخاب قرار میگیرد.
طایفه گرایی در انتخابات یک نوع ناهنجاری اجتماعی است در استان ما اگرچه در انتخابات مختلف فرد شایسته را میشناسیم ولی با صرف اینکه وابستگی طایفه ای به ما ندارد او را انتخاب نمی کنیم. این یعنی انحراف از هنجار، از حقیقت و از شایسته سالاری. قسمتی اعظم این پدیده طایفه گرایی نتیجه ساختار نادرست فرهنگی و سیاسی جامعه است. طایفه گرایی موجب محو شدن شایستگی ها و شایسته سالاری است. این پدیده نادرست حتی به افراد تحصیل کرده مثل اساتید دانشگاهها سرایت کرده است، آنها به خاطر به دست آوردن امتیازات شخصی به کاندید طایفه ای رأی می دهد و متأسفانه این خواص به موضوع قومیت گرایی و قبیله گرایی مشروعیت می بخشند. این نتیجه ی بی سامانی اجتماعی است که برنامه ریزان کشوری موجب میشوند.
به قول “کیدنز” به جایی رسیده ایم که رفتار سنتی مان در مقابل رفتار نوین قرار گرفته و نه مدرن هستیم و نه سنتی، یعنی گرفتار تناقضی شده ایم که از خصوصیات جهان سوم است و ما مجبوریم در تناقض زندگی کنیم که باید برای حل این تناقض چاره اندیشی کرد.
بحث طایفه و یا سمت گرایی به نوعی در دولت هم رخنه کرده به طوری که الان مجلس و دولت تداخل پیدا کرده است به گونه ای که دولت منتظر است که نماینده فردی را به عنوان فرماندار شهرستان معرفی کند. اگر نمایندگان در انتخاب افراد دخالت کنند در واقع دولت را کنار زده اند و اگر در امر خدمت رسانی کوتاهی شود دست نمایندگان از محکوم کردن دولت کوتاه است، چرا که جوابی جز اینکه خودتان گفتید نمیشنوند.چگونه میشود ادعاهای مدرن در جامعه داشته باشیم و به مولفه های سنتی هم بپردازیم؟ این تناقضی است که سالیان سال به همراه داریم. اگر به تاریخ مراجعه کنیم می بینیم که جاهایی که تمدن صورت گرفت خبری از قبیله نبود، تمدنهایی مانند عیلام به عنوان قبیله شناخته نشدند و طایفه ای نبودند، یعنی ۵۰۰۰هزار سال پیش بافت قبیله ای نداشتند
شاید چندان دور از واقعیت نباشد اگر بگوییم که امروز بزرگترین رسالتی که بر دوش تحصیل کردگان و اهل علم این دیار قرار دارد آگاه سازی ذهن خود و اطرافیانمان برای نفی فرهنگ مذموم طایفه گرایی و تبعات منفی آن باشد. لذا با توجه به اینکه دیدگاه‌های طایفه‌گرایی مانع پیشرفت استانمان شده از رسانه ها، دانشگاهیان، فرهنگیان، نخبگان و تحصیل کردها انتظار میرود به صورت اورژانسی با آگاه ساختن هم استانیهای عزیز از اثرات سوء این پدیده زمینه را برای برافراشتن پرچم رشد و ترقی مهیا سازند و شایسته‌سالاری را به‌عنوان کلید عبور از محرومیت در سطوح مختلف جامعه استان ، نهادینه کنند.
نتیجه طایفه گرایی بر انتخابات نتیجه ای جز یکبار مصرف بودن نماینده و کم رنگ شدن شایسته سالاری ندارد ومسئولین و مردم باید شایسته سالاری را سرلوحه خود قرار دهند. پتانسیل نیروی انسانی و تحصیلکرده شهرستان بزرگترین منبع پیشرفت ماست و این نخبگان به اندازه ای در سطح کشورزیاد هستند که در صورت دعوتشان، شهرستان توان گنجایش حضورشان را ندارد و مهم این است که این نیروهای متخصص به عنوان نمایندگان مغان در خدمت نظام هستند.به نظربنده مهمترین دغدغه ما چگونگی استفاده از این پتانسیل های ارزشمند است و باید با برگزاری جلسات تخصصی راهکارهای حل مشکلات ارائه و بررسی شود.
گرچه در آن سوی سکه هم ما مخالف حمایت عقلانی از یک نماینده که وابسته به یک طایفه مشخص باشد نیستیم لذا لازم است که آستانه تحمل مردم ومسئولان شهرستان بالا رود و انتخاب درست ودقیقی درچینش و گزینش افراد باید داشته باشند واین بدین معنی نیست که چون افراد شایسته ولایق درفلان طایفه هستند نباید آنها را انتخاب کنیم درصورتی که باید انتخابمان از روی عقلانیت واستدلال یاشد و اگر فردی واقعا توانایی ولیاقت اداره اموری را داردباید با قاطعیت ازاوحمایت کنیم وبه مردم نیز بشناسانیم.گرچه از ایل وطایفه ما نباشد واز طایفه و بخشها وشهرهای دیگر شهرستان باشد. باید به این نکته توجه داشته باشیم که بومی گرایی طایفه گرایی نیست و « بومی گرایی » به معنای استفاده بهینه از پتانسیل های انسانی منطقه بدون توجه به اینکه به چه طایفه ، گروه و طیف سیاسی تعلق دارند و به کدام یک از کاندیداهای محترم رای داده اند ؛ از این منظر ، باید کارکنان و مدیران توانمند و متخصص بومی را حفظ نموده و از قدرت و توانایی آنان برای حرکت در مسیر توسعه استفاده کرد . در نقطه مقابل ، « طایفه گرایی » به معنای به کار گماردن خویشان و هم فکران در صدر مناصب اجرایی بدون توجه به ضعف ها و کاستی های آنان برای اداره امور می باشد . گرچه از منظری عامیانه ، طایفه گرایی نیز نوع خاصی از بومی گرایی است اما برخلاف بومی گرایی که با هدف تصدی مناصب اداری و اجرایی توسط نیروهای شاخص و توسعه گرای بومی به منظور پیشبرد هرچه بهتر امور انجام می گیرد ، طایفه گرایی با هدف تقسیم پست ها و مناصب مختلف به عنوان « غنیمت » در میان خویشان و اطرافیان خود بدون توجه به عواقب منفی اینگونه عزل و نصب ها بر سرنوشت شهرستان تابعه و حتی کل استان ، صورت می گیرد .ممکن است هریک از کاندیداهای شهرستان سلیقه ای متفاوتی داشته باشند ولی احترام به تفکرات همدیگر و همچنین ملاک قرار دادن قضاوت مردم را باید همه بپذیرند و قبول کنند.
وسخن آخراینکه وحدت و همبستگی و همچنین خط بطلان کشیدن بر گذشته خلاصه تمام سخنان است.
رضاامیرپور

برچسب‌ها:, , , ,

نظرات بسته شده است.