معمای فوت سرباز اردبیلی در پادگان چیست؟ |
تازه هاي خبر :
قانون عجیب سرویس بهداشتی در اسکاتلند
بزرگراه پارس آباد – سربند در خرداد ماه ۱۴۰۰ به بهره برداری میرسد
وضعیت کرونایی شهرستان پارس آباد مغان نیازمند توجه ویژه است/ ۷۰ درصد جامعه هدف منطقه غربالگری شدند
آغاز دومین جلسه رسیدگی به اتهامات رییس پیشین سازمان خصوصی سازی
مشکل تامین آب ناحیه صنعتی پارس آباد مرتفع میشود
چهارشنبه ۱۸ مهر ۰۳
معمای فوت سرباز اردبیلی در پادگان چیست؟
عدالت دشتی، پدر سامان است. روزهای سختی را میگذراند و از اردبیل به تهران آمده تا ماجرا را پیگیری کند. میگوید که بهتازگی برای پسرش شغلی دستوپا کرده بود و قرار نبود اینطور شود: «پسر من ۲۰ سال بیشتر نداشت. دامادم که در تهران زندگی میکند، برایش بهتازگی شغلی دستوپا کرده بود. خیلی خوشحال بود. هیجان داشت و هر بار که از پادگان تماس میگرفت، میگفت سر کار که بروم، با اولین درآمدم برای تو ماشین میخرم. میخواست مادرش را راهی سفر مشهد کند؛ اما نشد. عمر جوانم قد نداد. قرار نبود اینطوری شود. ما قرارهای دیگری با هم گذاشته بودیم».
او ماجرا را اینطور تعریف میکند: «سامان باید ۳۰ آبان خدمتش به پایان میرسید؛ اما وقتی برای تسویه رفت، به او گفتند که باید چند روز بیشتر بمانی و هنوز کسری خدمت داری. به ما گفتند همین حرف باعث شد خودش را بکشد. آخر پسرم خسته شده بود؛ اما من نمیدانم واقعا چه اتفاقی رخ داده است. نمیدانم چه بلایی به سرش آمده است. میخواهم شکایت کنم. باید بفهمم پسر جوانم چگونه پرپر شد.
به جز سامان دو پسر دیگر هم در خانه دارم. یکی از آنها بیماری تالاسمی دارد و من و مادرش از او نگهداری میکنیم و دیگری هم کارگر است. دخترم هم ازدواج کرده و در تهران زندگی میکند. سامان امید ما بود. حالا امیدم را به خاک سپردم».
اظهارات دوستان سامان
اما این همه داستان نیست. همخدمتیهای سامان سخت، با ترس و نگرانی روایتهایی نقل می کنند.
یکی از آنها از روزی میگوید که سامان برای گرفتن امضای ترخیص مراجعه کرده بود: «سامان به خاطر سابقه حضور پدرش در جنگ شامل کسری خدمت حدودا چهارماهه میشد. روزی که برای ترخیص رفته بود، به او میگویند که مدتزمان سربازیاش به پایان نرسیده است و باید ادامه دهد؛ اما سرباز که در آن شرایط اصلا سلاحی در دست ندارد که بخواهد خودکشی کند». یکی از سربازهای دیگر که سامان را میشناخته هم ماجرا را اینطور تعریف میکند: «بعضی از بچهها میگویند صدای شلیک بیرون از محیط آمده است؛ اما یکسری دیگر از بچهها صدا را از داخل شنیدهاند. یکی میگوید با کلاشنیکف نگهبان دمِ در دست به خودکشی زده و یکی دیگر میگوید سامان با یک افسر درگیر شد و آن افسر را خلع سلاح کرده و با سلاح کمری او دست به این کار زده؛ اما همهچیز پیچیده است. ما واقعا نمیدانیم که چه اتفاقی افتاده است. درحالیکه فقط با بررسی گلوله میتوان تا اندازهای متوجه ماجرا شد».
حالا آخرین خبری هم که درباره سامان دشتی فرزند عدالت رخ داد، وجه نمادین عجیبی دارد. فرزند عدالت وسط تهران در خود پادگان نظام وظیفه با شلیک اسلحه فوت کرده است و صدای تیرش را مردم حوالی میدان نزدیک پادگان شنیدند، ولی هیچ پرسشی از چندوچون ماجرا نمیشود.
حتی بعد از چند روز هیچ روایت شفافی از ماجرا وجود ندارد. تمامی مراکز مجهز به دوربینهای مداربسته هستند و باید گزارش شفافی از این واقعه به خانواده او داده شود تا بتوان کل پدیده را ریشهیابی کرد؛ اما همیشه دمدستترین سیاست مقامات سکوت است.
منبع : روزنامه شرق