امروز، روز ملی سینماست. اولین فیلمی که در سینما دیدی، چی بود؟ یادته؟ |
تازه هاي خبر :
قانون عجیب سرویس بهداشتی در اسکاتلند
بزرگراه پارس آباد – سربند در خرداد ماه ۱۴۰۰ به بهره برداری میرسد
وضعیت کرونایی شهرستان پارس آباد مغان نیازمند توجه ویژه است/ ۷۰ درصد جامعه هدف منطقه غربالگری شدند
آغاز دومین جلسه رسیدگی به اتهامات رییس پیشین سازمان خصوصی سازی
مشکل تامین آب ناحیه صنعتی پارس آباد مرتفع میشود
یکشنبه ۲۶ اسفند ۰۳
امروز، روز ملی سینماست. اولین فیلمی که در سینما دیدی، چی بود؟ یادته؟
اولین بار با آدم برفی سینما را تجربه کردم، با برادرم و پسرعموها، ابتدا در یک صف طولانی بودیم؛ حتی بالکن و راه پلهها هم پر شده بود. الان که نگاه میکنم تیپ و استایل اکبر عبدی در فیلم شاید یک دلیل مهم از جذابیت فیلم برای آن جمعیت عجیب و غریب بود. آن چه یادم میآید این که انگار مردم منتظر چیزی بودند که بخندند اما فیلم اتفاقا تلخ بود و بعضیها حتی آن قدر سرِ حال بیرون نیامدند.
خوابگاه دختران
علیرضا باقرپور نوشت: اولینها هیچوقت از خاطر آدم محو نمیشوند؛ اولین حس، اولین قرار، اولین نگاه و شایدم اولین فیلم. قسمت من «خوابگاه دختران» شد و ۹۰ دقیقه میخکوب بر صندلی ناراحت سینمایی در غرب تهران که نامش را بهخاطر ندارم. شاید همین فضای موسوم به ژانر وحشت باعث شد که اکثر لحظات فیلم در ذهنم حک شود. با همه این اوصاف، تجربه اول کمی هم ترسناک شد ولی ماندگار.
میخواهم زنده بمانم
سعید خرمی نوشت: برای اولین بار درک فضای سینما با تلفیقی از شدیدترین نوع خشونت برام همراه شد. تجربه بسیار رادیکالی بود. از یک طرف تلاش قریبیان که در واقع خودش ولی دم بود و البته در تلاش برای نجات همسر دومش که یقین داشت بیگناهه، اما کاری ازش ساخته نبود و از طرف دیگه همسر اولش که با یک حس انتقام گونه سعی میکرد زندگی شکست خورده خودش رو پای اعدام یک زن دیگه توجیه کنه! آخر سر هم کسی نفهمید واقعا قاتل بود یا یک عاشق واقعی.
گلنار
فاطمه سرایی نوشت: اولین فیلمی که تو سینما دیدم رو هیچ وقت یادم نمیره. دوم یا سوم دبستان بودم، از طرف مدرسه قرار شده بود بریم «گلنار» رو ببینیم. بگذریم از این که بابای خدابیامرزم اصلا دلش راضی نبود که با مدرسه جایی برم، با کلی اصرار و خواهش و دلبری دلش رو راضی کردم به رفتن. فیلم دیدن تو تلویزیون کوچیک قرمز کجا و تو پرده سینما کجا.
گلنار رو دیدم و هنوز هم جزئیاتش رو یادمه. اون روز فک میکردم اگه ردیف اول بشینم خیلی خوب میشه! موقع فیلم که گرم تماشا بودم و متوجه نشدم، ولی شبِ همان روز، گردن درد گرفتم. بعدتر فهمیدم این گردن درد دلیلش چی بود. چیزی که باعث شد عاشق «گلنار» بشم حرف زدن یه دختر با حیوانات بود، کاری که من همیشه انجامش میدادم و دیگران بهم ایراد میگرفتن البته که هنوزم این کار رو میکنم.
اخراجیها ۲
المیرا فلاحیان نوشت: من اولین باری که سینما رفتم رو هیچوقت فراموش نمیکنم. ۱۳ سالم بود و چون به شدت عاشق فیلم و سریال بودم، پس سینما رفتن از وقتی خودمو شناخته بودم برام آرزو و حتی عقده بود. حتی به خاطرش گریه میکردم که تو رو خدا منو سینما ببرید. نهایتا فیلمی که قسمتم شد، فیلم اخراجیها ۲ تو سینما استقلال بود. به حدی از سینما رفتن خوشحال بودم که ذوق فیلم دیدن در برابرش هیچ بود.
کلاه قرمزی و پسرخاله
ایمان عبدلی نوشت: اولین فیلمی که در سینما دیدم را شاید دقیقا خاطرم نباشد، اما آنها که خاطرم مانده و به نوعی من را عاشق سینما کرد، یکی کلاه قرمزی و پسرخاله بود، ما متولدین دهه شصت در واقع با «کلاه قرمزی» داستانها داریم با رندیاش، جاهطلبیاش و البته با حاضرجوابیهایش، ما تمنای ترانه داشتیم و تمنای تخیل او هر دو را داشت و عجب روز خوشی بود. آنجا که آموزش رانندگی رفت و آن تصادف، آنجا که خواست زبان بداند، همه میخندیدند، همهی سینما. آن از معدود لحظات شادی جمعی یک نسل بود! قبول کنید که دنبال کاست بودنش هم لذت داشت، اصلا آن یک فیلم کالت شد. هنوز هم و همچنان تماشاییست.
خواهران غریب
مژگان راسخی نوشت: یادم نمیاد اولین فیلمی در سینما دیدم، چه فیلمی بود ولی خواهران غریب یادم است سینما آستارا دیدم اولین بار بود فیلمی از خسرو شکیبایی در سینما میدیدم خیلی برام لذت بخش بود، موسیقی جذاب فیلم با ترانه و سرودهایی که در آن خوانده شد هیچ وقت فراموش نکردم. بعد از این هربار فیلم از تلویزیون پخش میشد به یاد آن روزها و خاطرات سینما رفتن میافتم.
پارک وی
معصومه جهانیپور نوشت: تقریبا ده دوازده سالم بود که خالهم همه بچههای فامیل رو بُرد سینما که دور هم بهمون خوش بگذره مثلا. وقتی رسیدیم سه چهار تا فیلم رو پرده بود که قرار شد خودش انتخاب کنه و اصرار کرد که «پارک وی» رو ببینیم، ما هم اولش کمی مخالفت کردیم. شنیده بودیم ترسناکه و …
خلاصه که رفتیم داخل سالن، اولش همه چی خوب بود، ولی بعدش یه سکانسهایی از خون و خونریزی و تبر خونی و بریدن انگشت و چاقو و اینا داشت که اصلا مناسب خوش گذرونی تو اون سن نبود و من اولین بارم بود که این چیزهارو تو فیلما میدیدم. ولی با گذشت حدودا ۱۴ سال ما هنوز از اون روزمون تعریف میکنیم و به انتخاب شاهکارمون میخندیم! اون موقع نمیدونستیم، ولی همون روز یکی از بهترین خاطراتمون شد.
زیر درخت هلو
مرضیه جهانیپور نوشت: زیر درخت هلو، این اولین فیلمی بود که تو سینما دیدم یا شاید تو اولینها بود، حتی سن و سالم هم دقیق یادم نیست، ولی حدودا ده سالگی، جذابیت فیلم هنوز یادمه که وقتی زیر درخت میخوابیدن چقدر خودم رو جای اونها تصور میکردم.
یادمه بعد از اینکه این فیلم رو دیدم هر بار زیر درخت انگور خونه بابابزرگ مینشستیم از زیر درخت به شاخ و برگها و آسمون نگاه میکردم که حس و حال آدمای اون فیلم رو بفهمم، اون درخت تو اون خونه قدیمی رو هیچوقت یادم نمیره ، طعم اون انگورها و مرور فیلم زیر درخت هلو تو اون حیاط از حس و حالهایی که از کودکی باهام مونده.
دو نفر و نصفی
حسن قربانی نوشت: اولین فیلمی که تو سینما دیدم دو نفر و نصفی بود. به همراه پدر برای اولین بار از دیدن فیلم و کارتون با تلویزیون ۱۴ اینچ سیاه و سفید، رفتن به یک سینمای بزرگ با تصویر رنگی خیلی برایم عجیب بود و ذوق زیادی داشتم و هنوز هم پس از این همه سال اون روز رو فراموش نمیکنم.
برچسبها:بالاش, دو نفر و نصفی, می خواهم زنده بمانم