تاريخ انتشار :جمعه 13 ژانویه 2012.::. ساعت : 4:16 ب.ظ
فاقدديدگاه

تقلب – قسمت سوم

فرض کنید در سر جلسه امتحانی، تعدادی از دانش آموزان به علت کوتاهی فرد مراقب، تقلب میکنند. و دانش آموزان دیگر نیز شاهد قضیه هستند. به نظر شما چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟

برای پاسخ دادن به این سئوال باید دانش آموزان را به سه گروه تقسیم کنیم:

1- گروهی که در فکر تقلب نیستند و بر آموخته های خود تکیه دارند. این گروه در مقایسه با دیگر گروهها اندک هستند. و اکثر آنها دانش آموز زرنگ میباشند.

2- گروهی که در صورت وجود داشتن زمینه مناسب تقلب میکنند. در واقع این گروه با تکانی کوچک به سوی تقلب کشیده میشوند.

3- گروهی که حقیقتاً دنبال تقلب هستند. و کوچکترین غفلتی باعث میشود که آنها تقلب کنند. بیشتر این افراد اهل درس نیستند و هر سال به زحمت قبول میشوند.

با توجه به این تقسیم بندی اگر در کلاسی دانش آموزان گروه 3 تقلب کنند دانش آموزان گروه 2 با دیدن آنها تحریک میشوند که تقلب کنند و این به این معنی است که آنها من بعد ممکن است کمتر درس بخوانند و بیشتر انرژی خود را صرف تقلب کنند. و اما دانش آموزان گروه اول گر چه ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرند ولی اوضاع کلاس را برابر و عادلانه نخواهند دید. بلکه ناظر امتحان را بی عرضه و بی خیال و امتحانات را ظالمانه خواهند دید. و اعتماد و اراده ایشان ممکن است سست شود. و شاهد این باشند که چگونه دیگران بدون زحمت کشیدن می خواهند با او برابری کنند.

در پی چنین توضیحاتی است که مراقبین امتحانات باید بدانند که کوتاهی آنها در مراقبت می تواند ضررهای زیادی داشته باشد که در آینده هم گسترش پیدا کند.

برخی از مراقبین به علل مختلف مایل هستند که در سر جلسه امتحان برای تقلب دانش آموزان چراغ سبز نشان بدهند. این افراد شاید فکر کنند که این رفتارها اهمیت آنها را در نزد دانش آموزان افزایش میدهد اما واقعیت این است که اینگونه اتفاق نمی افتد و آن دانش آموزان حتی ممکن است آن فرد را انسان بی مسئولیت و با وجدان کاری کم قلمداد کنند و در آیند ه وقتی به سن رشد رسیدند و صاحب تفکر شدند. آن فرد را معلم واقعی ندانند.

آیا تقلب موجب آموزش است؟

برخی از همکاران به شوخی یا جدی می گویند که تقلب هم می تواند نوعی آموزش باشد.چون دانش آموزی که مطلبی را سر جلسه امتحان نمی داند یا فراموش کرده است. برای دانستنو فهمیدن آن انگیزش پیدا می کند. و هم اینکه توانست از طریق تقلب به آن دست پیدا کند. آن را خوب می فهمد و فراموش نمی کند.

چنین سخنی گرچه یک شوخی به نظر می رسد. اما حقیقتاً برخی به آن معتقدند و اعتقاد به این مساله را در محدوده ی مدرسه خصوصا مقطع ابتدایی بی ضرر م میدانند. با این وصف آیا واقعاً تقلب می تواند موجب آموزش شود؟ برای جواب دادن به این سوال باید دانش آموزان متقلب را به چند دسته تقسیم کنیم .

الف)- دانش آموزانی که هیچ آمادگی برای امتحان ندارند و می خواهند جواب سوالها را از طریق تقلب بدست آورند . چنین دانش آموزانی فقط می خواهند جوابها را رونویسی کنند.و به معنا و مفهوم جملاتی که با عجله و احتمالا با ترس می نویسند توجهی ندارد و در نتیجه یادگیری و آموزشی هم در میان نیست.

ب)- اما دانش آموزی را در نظر بگیرید که به اکثر سوالها جواب درست داده است اما در عین حال نکته ای را فراموش کرده است و به مغز خود فشار می آورد که آنرا بفهمد اما هرچه با خود کلنجار می رود نمی تواند آن نکته یا مطلب را به خاطر آورد در نتیجه آن دانش آموز انگیزش زیادی برای فهمیدن در خود ایجاد می کند.در چنین شرایطی تقلب می تواند جرقه ای باشد که آن فرد مطلب را بفهمد. واقعیت این است که تعداد این دانش آموزان با این شرایط بسیار اندک است و علاوه بر آن این مسئله باعث نمی شود که ما دانش آموزان را برای تقلب آزاد بگذاریم چون تقلب از ابعاد دیگر آسیب زاست که به برخی از آنها در قسمتهای پیشین اشاره کردیم

نظرات بسته شده است.