تاريخ انتشار :یکشنبه 25 دسامبر 2011.::. ساعت : 5:25 ب.ظ
فاقدديدگاه

حاشيه اي برزبان تركي آذربايجاني و قواعد نوشتاري آن

حاشیه ای برزبان ترکی آذربایجانی و قواعد نوشتاری آن

بخش اول

«منشا زبان ترکی را کوههای اورال – آلتای ( شمال ترکستان در مجاورت کشور چین ) دانسته اند که به مرور ، در اثر جابجایی و کوچ‌های قومی و یا تهاجمات ، به بخش‌های بزرگی از آسیای مرکزی و گوشه‌هایی از اروپا رسیده است … نخستین آثار برجستة مکتوب زبان ترکی به تشکیل دولت « گؤک تورک » ( ترک‌های آسمانی ) همزمان با دورة حاکمیت ساسانیان در ایران ، مربوط است . سنگ نوشته‌های این نخستین حکومت ملی ترکان در کناره رودخانه‌های یئنی سئی و اورخو و تالاس ( در مغولستان کنونی ) به خصوص نوشته‌های سنگ قبر کوْل تکین ( گوْل تکین ) که برادرش « بیلگه خاقان » ( خاقان حکیم ) بر قبر او بنا نهاده است ( قرن هفتم ) ، از نخستین آثار نوشتاری ترکی به خط گوک ترک است . بعد از آن آثاری به خط برهمایی که عمدتا شامل متون دینی جهت تبلیغ آیین بودایی و میان ترکان بوده و نیز آثاری به خط اویغوری ( بر گرفته از خط سغدی ) پیدا شده و سرانجام پس از نفوذ اسلام در ترکستان خط عربی رایج گشت . از لحاظ جغرافیایی ایران ما بعد از ترکیه ، از لحاظ انبوه جمعیت ترک زبان ، دومین کشور در جهان است . و از لحاظ سیطرة جغرافیایی کشور ، آذربایجان ، ترکمن صحرا ، اطراف ساوه ( تا حوالی قزوین و تهران ) ، اطراف قم ( خلج‌ها ) ، بخشی از استان فارس ( قشقایی‌ها ) و برخی نواحی از حوالی اصفهان و مشهد و … در حوزة زبان ترکی است . به علاوه جمعیت زیادی از ترکان به صورت مهاجر در شهرهای مختلف کشور زندگی می کنند .» (۱) پروفسور نظامی خودیف در صفحة ۴۷ کتاب « آذربایجان ادبی دیلی تاریخی » در بارة اولین خط نوشتاری ترکان قدیم می نویسد : « بی شک الفبای ترکی قدیم ( رونیک ) قبل از اینکه در نوشتن کتیبه‌ها به کار رود تاریخ تکامل چندین هزار ساله را سپری کرده بود و تصادفی نیست که در اراضی آذربایجان به نشانه‌ها ، اشارات ، فرمهای نخستین حروف و نوشته‌های نخستین این الفبا برخورد می کنیم و نوشته‌های کشف شده در قوبوستان ، نخجوان ، قازاخ ( کازاخ ) و کلبجر یک بار دیگر ثابت می کند که اقوام ترک زبانی که از زمان‌های قدیم در این سرزمین‌ها زندگی می کرده اند ، در اوایل قرون وسطی نیز قادر به استفاده از الفبای ترکی قدیم ( رونیک ) بوده اند » . برای اینکه تصویری از جغرافیای مناطق سکونت و آمار قرین به یقین شهروندان ترک زبان بخصوص ترکان آذری در اذهان خوانندگام مجسم شود ، سطوری از کتاب « بحثی در بارة زبان آذربایجان » نوشتة محمدرضا شعار که در ۱۳۲۶ شمسی نگارش یافته در اینجا نقل می گردد . نوشته‌های آقای شعار که خود اهل تبریز و ترک است ، از آنجا که از مخالفان زبان ترکی است ، بی شک یکی از اولین منابع اطلاعاتی صحیح در بارة شمار و قلمرو سکونت ترکان ایران است.

آقای شعار ضمن اذعان به اینکه نصف بیشتر مردم ایران ترک زبانند ، می نویسد : « علاوه بر آذربایجان شرقی و غربی که تقریبا آبادترین و پر جمعیت ترین استانهای ایرانند و گذشته از شهرستانها و بخش‌های واقعه در دشت گرگان از گمش تپه و گنبد قابوس و امچلی و حاجیلر و رامیان و تمام اهالی پنج شهر پر جمعیت خمسه ، زنجان و ابهر و خرم دره ، طارم ، در نقاط مشروحة پایین نیز تکلم عادی اهالی متاسفانه (!!! ) به ترکی است / قسمتی از اراک و توابع از قبیل بلوک ، سرابند ، بزچلو و بعضی از قراء کمره از توابع خمین ، بیشتر شهرهای گیلان و مازندران از بهشهر و چالوس و شاهی و بندر پهلوی و آستارا ، قسمتی از شهر مشهد و سایر شهرستان‌های خراسان از بجنورد و درجز ( دره گز ) و غیره و توابع مضافات آنها ، قسمتی از همدان و تمام اطراف آن بجز سه قصبة مراد پیک و مریانه و حصار پیاز کارها ، حومة اصفهان و اطراف یزد و شهر‌ها و بخش‌های قشقایی نشین فارس و قسمت عمدة توابع تهران از شهریار و غار و کرج و لواسانات تمام دهات و بخش‌های واقعه بین همدان و قزوین و کلیة بخش‌های اطراف قزوین ، حومة قم و ولایت ساوه و زرند و گهگ تا حدود قم و کلخوران و فراهان .»(۲)«زبان ترکی از لحاظ قاعده و گرامریکی از با قاعده ترین زبان‌هاست و از جهت افعال نیز شاید از غنی ترین زبان‌ها باشد . مثلا در افعال ترکی با اضافه کردن پسوند‌های ویژه می توان از فعل لازم ، افعال متعدی دو درجه ای ساخت بدون آنکه نیازی به بکار بردن کلمات مرکب بوده باشد در صورتی که در اغلب زبان‌ها باید همین مطلب را با بکار بردن یک جمله و افعال مرکب بیان نمود . مثلا : اوخوماق = خواندن ، اوخودماق = وادار به خواندن کردن ، و اوخوتدورماق = گذاشتن کسی به مدرسه تا به او خواندن یاد بدهند و یا گرفتن معلم برای اینکه به کسی تعلیم بدهد .» (۳) در مورد اینکه زبان ترکی چگونه در بین مردم ایران رایج شده است ، نظرات گوناگونی از سوی محققان مختلف بیان شده است چون این امر مجال و مقال دیگری طلب می کند وارد این بحث نمی شوم و آن را به وقتی دیگر موکول می کنم تنها به بخشی از سخنان مرحوم بهزاد بهزادی اشاره می کنم : « اهالی آستارا طالش هستند و تا پنجاه سال پیش که نگارنده ( بهزادی ) به خاطر دارد پیران خانوادة ما به این زبان ( طالشی ) تکلم می کردند و اکثریت عظیم اهالی نیز به زبان طالشی صحبت می کردند . در دهات اطراف شاید تعداد انگشت شماری ترکی بلد بودند . علیرغم سیاست ترکی زدایی پهلوی‌ها ، اینک بعد از پنجاه سال در شهر آستارا تعداد انگشت شماری طالشی می دانند یا می فهمند و در بین اهالی روستا‌ها نیز ترکی زبان متداول است . اهالی بومی طالش هستند ( نگارنده نیز از خانوادة طالش است ) ولی زبان متداول از طالشی به ترکی آذری تغییر یافته است » (۴) سخنان مرحوم بهزادی به موضوع جالبی اشاره دارد که علی رغم فشارها ، محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی که به مدت پنجاه سال از سوی رژیم غاصب پهلوی جهت از بین بردن زبان ترکی می شده است ، این زبان نه تنها از بین نرفته ، بلکه گسترش نیز یافته است . چه سری در این کار نهفته است ؟ جواب ما این است : چون این زبان شیرین ؛ قانون مند ، شیوا ، سلیس ، محکم و ریشه دار ، علمی و هنری است . و این راز ماندگاری این زبان در برابر گرد بادها و تسومی‌های مهاجمان است .

تقسیم بندی و مورفولوژی زبان‌ها

«زبان‌های زندة دنیا را علاوه بر حسب منشا ، برحسب ساختار نیز تقسیم کرده اند . در این تقسیم بندی زبان‌ها را به چهار دسته عمده تقسیم می کنند :

تک هجایی : مثل زبان چینی که هر کلمه یک هجا بیشتر نبوده و بر اساس موقعیت آن در جمله معانی متعددی به دست می آید .

قالبی: مثل زبان عربی که کلمات آن در قالب ( ابواب و اوزان ) خاصی شکل می گیرد . مثلا همة اسم فاعل‌های افعال مجرد در این زبان در قالب «فاعل» می باشند .

تحلیلی: مثل زبان فارسی و زبان‌های اروپایی که در ساختن هر کلمه ای تازه ، کلمه تماما زیر و رو می گردد ( مقایسه کنید : پخت / می پزد را که هم ریشه اند ولی شباهتی ظاهری به هم ندارند ) .

التصاقی : که [زبان] ترکی از این گروه می باشد و در ساختار آن همیشه کلمه دارای یک اصل ( بن ) ثابت است و کلمات جدید با افزودن پسوند‌ها بر این بن ثابت به دست می آیند . » (۵) « در زبان ترکی علاوه بر ریشة کلمات که از یک یا چند هجا تشکیل می یابند ، ادات پیوندی وجود دارد . این پیوندها با پیوستن به ریشه‌ها کلماتی با مفاهیم مستقل ساخته و یا ضمن الحاق به کلمات و الفاظ تصریف و حالت پذیری آنها را در کلام میسر می سازند . مثل : سئو + یش + مک = سئویشمک . در این زبانها ریشة کلمات تغییر نمی کنند .ولی در زبان‌هایی چون فارسی ، ارمنی ، انگلیسی ، هندی و زبان‌های سامی ، در جریان ترکیب و تصریف غالبا در ساختمان خود ریشه نیز دگرگونی‌هایی روی می دهد . مثل می رفتم و می روم یا go و went . دگرگونی‌های ریشه در این زبان‌ها آنها را به سوی بی قاعدگی سوق می دهد .» (۶) « در این زبان کلمات جدید از چسباندن پسوند به ریشة کلمات ایجاد می شوند و این مسئله سبب پیدایش لغات جدید و غنای لغوی می گردد. این پسوندها تابع آهنگ ریشه هستند و به آسانی از آنها قابل تشخیص اند ؛ مانند : آت = اسب ، آتلار = اسب‌ها ،  آت دان = از اسب ، یا ؛ دوه = شتر و دوه چی = شتربان .

تعداد صائت‌های زبان ترکی آذری (واک‌ها یاحروف صدادار ) و نقش آن‌ها

در زبان ترکی ۹ صائت وجود دارد آواهای ترکی را برحسب وضعیت دهان و لب‌ها در حین تلفظ به سه دستة عمده ( بلند و کوتاه / راست و گرد / باز نیمه باز ) تقسیم می کنند  :

۱- آ ( A ) [ بلند و باز/ راست ]۲ – او ( U ) [ بلند و باز / گرد ] ۳- ای ( i ) [ کوتاه و نیمه باز / راست ] ۴- اَ (a) [ بلند و باز / راست ] ۵- اِ ( Ee ) [ کوتاه و باز / راست] ۶- اوْ ( O ) [ بلند و باز/ گرد ] ظ۷- او ( علامت ۷ کوچک روی واو) ( ü ) [ کوتاه و نیمه باز / گرد ] ۸- اؤ ( ö ) [ کوتاه و باز / گرد ]۹ – ایْ (I ) [ بلند و نیمه باز / راست ]

قدرت و امکانات زبان ترکی آذربایجانی

قانون هماهنگی اصوات : « قاعدة هماهنگی اصوات چنین است : حروف صدا دار هجای اول ریشة کلمات از هر گروه باشد بقیة حروف صدادار از همان گروه خواهد بود . حتی کلمات خارجی ( دخیل ) هم بعد از آنکه در اثر استعمال جزو لغات ترکی شده ، تابع همین قاعده خواهند بود . مصوتها یا صدادارهای ترکی نسبت به فارسی و عربی کوتاهند . و حتی مصوتهای بلند فارسی و عربی هم در ترکی کوتاه می شوند . ولی دراشعار ترکی که با وزن عروضی گفته می شوند ، بعضی اوقات بعضی هجاها بلند خوانده می شوند.» (۷)

« هماهنگی اصوات یکی از زیبا ترین خصوصیات زبان ترکی است که باعث راحتی تلفظ و خوش آهنگی آن می شود .در زبان ترکی صداهای خشن ( O، U، A ، I ) و صداهای نازک (ϋ Ö a E i ) نمی توانند در ریشه یک کلمه با هم مخلوط شوند و با همان ترتیب فوق در کلمه می آیند . مانند : Gö zallik و AyrILIq . ترک‌ها هنگام فارسی صحبت کردن نیز ناخودآگاه از این قانون طبیعی زبان خود پیروی می کنند .» (۸)

ب) در زبان ترکی کلماتی با اختلاف جزئی در معانی موجود است که در فارسی نیست . مثلا برای انواع دردها کلمات آغری ، آجی ، سیزی ، یانقی ، زوققو ، سانجی ، گؤینه مک ، گیزیلده مک و اینجیمک به کار می رود که هر کدام درد به خصوصی را بیان می کنند .

پ) کلمات ترکی بر خلاف فارسی انعطاف زیادی برای اصطلاح سازی دارند به عنوان مثال از کلمة « دیل » به معنی « زبان » در ترکی ۳۶اصطلاح و تعبیر موجود است : دیل آچماق ، دیل – آغیز ائتمک ، دیلی توتولماق ، دیلماج ، دیل قفسه قویماق ، دیلی اوزون ، دیللی دیلچک لی و …

ت) علاوه برغنای لغوی ، تحرک و قابلیت لغت سازی ، بیان مفاهیم جدید و غنای مفاهیم مجرد و همچنین تنوع بیان و قدرت بیان تفرعات و تفاوت‌های جزئی کلام از دیگر عوامل غنای زبان ترکی است . به همین دلیل به اعتراف زبان شناسان ، نثر زبان ترکی برای بیان اندیشه و مفاهیم و موضوعات مختلف علمی و فلسفی و اجتماعی رساتر و مناسب تر از بسیاری زبان‌های دیگر است . مفاهیم و اندیشه‌هایی را که در ترکی می توان با یک جمله بیان کرد ، جملات و شرح مفصلی را در زبان‌های دیگر ایجاب می کند .

ث) افعال ترکی از نظر وجوه و زمان‌های متعدد بسیار غنی است . ترکیب این وجوه و زمان‌ها منجر به ۵۰ شکل مختلف برای بیان حالات مختلف می گردد . مثلا در فارسی به جای هر دو حالت ؛ گلیدیم و گَلَردیم فعل می آمدم به کار می رود یا برای حالت‌هایی چون : گله جکدیم ( = قرار بود بیایم ) و گلسئیدیم ( = اگر می آمدم ) در فارسی افعال واحد و مستقلی وجود ندارد .

د) افعال ترکی همه با قاعده اند ، جز فعل ناقص « ایمک » به معنی بودن

ذ) افعال متعدی در ترکی به سادگی با اضافه کردن پسوند به افعال لازم ساخته می شود : اوخشاماق = شبیه بودن ← اوخشاتماق = شبیه کردن . افعال متعدی درجه دو و درجه سه نیز در ترکی قابل ساخت است : وورماق = زدن ( متعدی ) ← ووردورماق = بوسیلة کسی زدن ( متعدی درجه دو ) ← ووردوتدورماق = وسیلة زدن کسی را فراهم کردن ( متعدی درجه سه )

ر) ترکیب پسوندها و حالات افعال در ترکی به خلق کلماتی منجر می شود که بیان آنها در زبان فارسی با یک یا چند جمله مقدور است . مثال : سئویشدیرمه لی ییک ( یک فعل در ترکی ) = آنها را باید وادار کنیم که همدیگر را دوست داشته باشند ( دو جمله در فارسی ) .(۹)

آثار مکتوب ترکی آذربایجانی

اولین آثار مکتوب ادبی آذربایجان متعلق به قرن سیزده میلادی و اشعار حسن اوغلو و نصیر باکویی است . اثر منظوم ترکی این زمان نیز « صحاح النجم » اثر هندوشان نخجوانی است . در قرن چهاردهم میلادی شاهد شاعران بزرگی چون نسیمی ، قاضی برهان الدین و ضریر هستیم ، شاه اسماعیل خطایی و فضولی دو شاعر توانای قرن پانزدهم میلادی است . از شعرای ترک قرون ۱۶ و ۱۷ می توان از صائب تبریزی ، قوسی تبریزی ، تاثیر ، امانی و شاه عباس ثانی نام برد . واقف و آقا مسیح شیروانی نمونه ای از شعرای قرن ۱۸ هستند . در قرن نوزده نیز شاهد شعرای بنامی چون نباتی و هیدجی ، تئلیم خان ساوه ای ، ماذون قشقایی و شکوهی مراغه ای هستیم . دهها شاعر دیگر چون حقیقی و شیخ قاسم انوار و حبیبی و صراف و ادیبان معاصری چون معجز شبستری ، ساهر ، سهند ، حداد ، استاد بارز قره داغی ، کریمی مراغه ای و استاد شهریار و … که علیرغم سرکوب شدید زبان ترکی در دوران پهلوی به ترکی شعر گفته اند . (اشعار ترکی مولانا  ، نیز دیوان ترکی حکیم نظامی به اهتمام ائل اوغلو، چاپ اول ۱۳۸۲ ) . از آثار ترکی قدیم معروف در ایران به دیگر لهجه‌های ترکی می توان به کتب : دیوان لغات الترک ( قرن پنجم هجری و اولین کتاب زبانشناسی دنیا ) و قوتادغو بیلیک ، نهج الفرادیس ، عتبة الحقایق و آثار ارزشمند امیر علیشیر نوایی ( قرن نهم هجری ) . (۱۰)

ادبیات شفاهی مردم آذربایجان

به ضرس قاطع می توان مدعی شد که ادبیات شفاهی مردم آذربایجان اگر در دنیا بی نظیر هم نباشد ، کم نظیر است . « بایاتی‌ها یا اشعار شفاهی آذربایجا به تنهایی گنجینه ایست بسیار ارزشمند که می توان از آن به عنوان آیینه ی مردم ترک آذربایجان نام برد . ادبیات و موسیقی آشیق‌ها با قدمتی چندین هزار ساله جایگاه و تقدس خاصی بین ترک‌ها و آذربایجان دارد که مشابه آنرا شاید کمتر بتوان در ملت‌های دیگر یافت . آتالار سوزو یا امثال زبان ترکی که عموما پندهای عاقلانه و انسانی است از هویت مردمی متفکر و انسان دوست سخن می گوید . آغی لار ( مرثیه‌ها ) و لای لای لار نیز قسمتی از ادبیات شفاهی ما را تشکیل می دهند . داستان‌های فولکلوری چون دده قورقود ، کور اوغلو ، آرزی و قمبر ، عابباس و گولگز ، عاشیق غریب و شاه صنم ، قاچاق نبی ، والح و زرنییار و … از غنای ادبیات شفاهی ما سخن می گویند . ادبیات شفاهی غنی آذربایجان از قدمت و اصالت این مردم روایت می کند ». (۱۱) « جایگاه ادبیات شفاهی آذربایجان را می توان با ادبیات شفاهی کشورهایی همچون رومانی مقایسه کرد که بنظر محققان برای فهمیدن و درک ادبیات این کشور بایستی با ادبیات شفاهی و فولکلوریک این سرزمین آشنا شد . اشعار رزمی و حماسی فولکلوریک قابل توجه این کشور سبب شده است که ادبیات رومانی دارای ارزش جهانی شود . » (۱۲) این ادبیات گونه‌های گوناگونی دارد که اختصارا به پاره ای از این موارد اشاره می کنیم : اساطیر ، افسانه‌ها ، مثل‌ها ( آتارلار سوزو ) ، داستانهای حماسی و عاشقانه ، داستانها و قصه‌ها ، انواع چیستانها ، بایاتی‌ها ، لطیفه‌ها و …که در طول قرن‌های متمادی سینه به سینه نقل شده و به عنوان میراث گرانبهایی در اختیار ما گذاشته شده است و از میان اینها ادبیات و شعر آشیقی از غنی ترین و با ارزش ترین بخش‌های ادبیات شفاهی ملت آذربایجان است که سابقة بسیار طولانی در این سرزمین دارد .

مزیت‌هایی که زبان ترکی بر سایز زبان‌های موجود در ایران دارد دلیل این نمی شود که ترک‌ها برتر از فارس‌ها یا سایر اقوام ایرانی هستند . فاکتور نژادی که به اشتباه به بعضی اقوام می دهند ناشی از عدم اطلاع این افراد از مسایل نژادی است . ما نژاد فارس نداریم همچنانکه نژاد ترک ، کرد، لر و … نداریم . مفهوم نژادی مربوط به ارگانیزم و رنگ پوست افراد است . به تایید دانشمندان ، در دنیا سه نژاد وجود دارد : نژاد زرد ، نژاد سفید و نژاد سیاه . حتی سرخ پوستان را آمیزه ای از نژاد سیاه و زرد می دانند . در خاتمة شعری از مرحوم بولود قاراچورلو ( سهند ) را ، جهت حسن ختام بخش اول می آوریم :

من دئمیره م « اوستون نژاد » دانام من              دئمیره م ائللریم ، ائللرده ن باشدی

منیم مسلکیمده ، منیم یولومدا                           میللت لر‌هامیسی دوست دی ، قارداشدی

چاپماق ایسته میره م من هئچ مللتین                 نه دیلین ، نه یئرین ، نه ده امه یین

تحقیر ائتمه ییره م هده له میره م                      گئچمیشین ، ایندی سین یا گله جه یین

پوزماق ایسته میره م من بیرلیک لری                اینسانلیق بیرلیگی ایده آلیم دیر

قارداشلیق ، یولداشلیق ، ابدی باریش                دونیادا ، ان بویوک آرزولاریمدی

آنجاق بیر سوزوم وار ، منده اینسانام              دیلیم وار ، خلقیم وار ، یوردوم ، یووام وار

یئرده چیخمامیشام گوْبه لک کیمی                    آدامام حاققیم وار ، ائلیم اوبام وار

به لطف خدا ،اگر عمری باقی باشد در بخش دوم این مقاله در مورد تاریخ رواج و گسترش زبان ترکی در آذربایجان و ایران ، همچنین در مورد قواعد نوشتاری و درست نویسی زبان ترکی با الفبای عربی خواهم نوشت .

منتظر نظرات و پیشنهادات هستم .

فهرست منابع

۱- لغت نامه جامع اتیمولوژیک (دیل دنیز ) اسماعیل‌هادی

۲-تاریخ دیرین ترکان ایران پروفسور ذهتابی – ترجمه و تلخیص : علی احمدیان

۳- سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی – دکتر جواد هیئت

۴- فرهنگ آذربایجانی فارسی (ترکی ) – بهزاد بهزادی

۵- منبع شماره یک

۶- منبع شماره سه

۷- همان منبع

۸- مقایسه اللغتین – دکتر جواد هیئت

۹- ترک‌ها و ایران – نشریه دانشجویان آذربایجانی دانشگاه علم و صنعت ایران

۱۰- همان منبع

۱۱- نگاهی گذرا به گسترش و رواج زبان فارسی دری و ترکی آذری در ایران – دکتر محمد علی فرزانه

۱۲- نگاهی نوین به تاریخ دیرین ترک‌های ایران – محمد رحمانی فر

منبع : قره داغین زیروه لری

برچسب‌ها:, , ,

نظرات بسته شده است.