تاريخ انتشار :دوشنبه 24 اکتبر 2011.::. ساعت : 12:32 ب.ظ
فاقدديدگاه

آخرین روزهای زندگی دیکتاتور از زبان آخرین همراهش

 

indexاگرچه بخي هواداران قذافي گفته‌اند كه وي تا پايانبه مقاومت ادامه ‌داده، اما ابراهيم مي‌گويد كه قذافي ترجيح مي‌داد با تلفنماهواره‌اي خود تماس بگيرد و يا به خواندن پيام‌ها برروي آن مشغول باشد و به گفتهوي قذافي حتي يك گلوله نيز شليك نكرده است.

به نوشته روزنامه نيويورك تايمز، منصور الضوابراهيم، كه پسرعموي قذافي است، يكي از اعضاي مورد اعتماد وي به عنوان فرمانده گاردمردمي رياست نيرويي را برعهده داشت كه متهم به سركوب خشونت‌آميز انقلابيون و شليكمستقيم به تظاهركنندگان در طرابلس هستند.

به گفته يكي از فعالان گروه حقوق بشر ليبي، منصورالضو ابراهيم در مزرعه‌اش به نگهداري بازداشتي‌ها و تسليحات مي‌پرداخته است.

وي در مصاحبه با ديده‌بان حقوق بشر اتهامات مبنيبر دستور به انجام خشونت را رد كرد.

ابراهيم تاكيد كرد كه وي و ديگران مي‌خواستندقذافي را قانع كنند انقلابيون موش و مزدور نيستند و انسان‌هاي معمولي هستند.

وي تاسف ‌خود را از اينكه فرار نكرده و يا تسليمنشده اعلام داشت اما گفت كه يك حس اخلاقي وي را وادار به ماندن در كنار قذافيمي‌كرده است.

به گفته ابراهيم قذافي كه روز 21 اوت از طرابلسفرار كرد، بسيار از ناتو مي‌ترسيد.

وي گفت: اصرار معتصم قذافي بر اين بوده كه بايدحتما در شهر سرت بمانند، زيرا شهر سرت آخرين جايي خواهد بود كه انقلابيون به سراغآن خواهند آمد. قذافي را در اين شهر 10 تن اعم از دستياران نزديك و نگهبانانشهمراهي مي‌كردند، اما معتصم از پدرش جدا بود زيرا بيم آن داشت كه تلفن ماهواره‌ايپدرش مكان وي را افشا كند.

به گفته ابراهيم، قذافي به غير از تلفنماهواره‌اي‌اش كه پيام‌هايش را با آن مي‌فرستاد، هيچ ارتباط ديگري با جهان پيراموننداشت. قذافي كامپيوتر نداشت و حتي به برق نيز كمتر دسترسي پيدا مي‌كرد و بخشي اززمان خود را به خواندن قرآن مشغول بود. او هيچوقت حاضر به واگذاري قدرت نبود ومي‌گفت” اينجا كشورم است و من قدرت را در سال 1977 واگذار كرده‌ام.”

فرمانده گارد مردمي قذافي در ادامه افزود: در چندهفته‌اي كه شهر سرت زير گلوله‌ باران انقلابيون بود يكبار يك خمپاره يكي ازخانه‌هاي محل اختفاي قذافي را هدف قرار داد كه موجب زخمي شدن سه نگهبان و يك سرآشپزشد كه پس از زخمي شدن اين سرآشپز بقيه مجبور به غذا پختن شدند. قذافي حدود دو هفتهپيش با حمله انقلابيون به سرت در محله شماره دو اين شهر گرفتار شد، تنها بايد تصميممي‌گرفتيم كه فرار كنيم و يا بميريم. اينبار قذافي گفت وقت فرار است.

روز پنجشنبه گذشته كارواني متشكل از 40 خودرو قراربود ساعت 3 نيمه‌شب شهر را ترك كند، اما بي‌نظمي نيروهاي وفادار به قذافي سببمي‌شود كه اعزام كاروان تا ساعت 8 صبح به تاخير بيفتد. ابراهيم هنگام فرار درخودروي تويوتاي حامل معمر قذافي بوده كه كاروان توسط جنگنده‌هاي ناتو شناسايي ومورد حمله قرار مي‌گيرد. وي در اثر اصابت تركش مجروح مي‌شود كه در بيمارستان بهوشمي‌آيد.

از سوي ديگر، به نوشته روزنامه ديلي ميل، به گفتهانقلابيون، عايشه، دختر قذافي پس از آنكه از دستگيري پدرش مطلع شده، با تلفنماهواره‌اي پدرش تماس مي‌گيرد اما يكي از انقلابيون جواب تماس وي را داده و به ويمي‌گويد: همه ‌چيز تمام شده و ابوشفشوفه (مو فرفري) مرده است. (ابوشفشوفه به معنيمو فرفري، لقبي است كه قذافي در ليبي به آن مشهور شده بود.)

عايشه اكنون به همراه مادر و دو برادرش در الجزايرهستند.

همچنين انقلابيون گفته‌اند كه قذافي در آخرينساعات زندگي‌اش به آنها التماس مي‌كرده كه پول و طلا و هر چيز ديگري كه بخواهند،مي‌دهد تا او را نكشند.

 

نظرات بسته شده است.