تاريخ انتشار :چهارشنبه 17 سپتامبر 2014.::. ساعت : 11:49 ق.ظ
فاقدديدگاه

ما به غلط رشداقتصادی را توسعه اقتصادی تلقی می کنیم

کیومرث کمالی در سال 1337 در پارس آبادمتولد و در سال 1364از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در رشته جامعه شناسی باگرایش برنامه ریزی در سال 1368ازدانشگاه علامه طباطبایی در رشته اقتصاددر مقطع کارشناسیفارغ‌التحصیل شدوی در سال 1379 تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشددر رشته مدیریت دولتی با گرایش منابع انسانی ودر سال 1386از موسسه آموزش عالی وپژوهش درمدیریت برنامه ریزی وتوسعه دررشته مدیریت پژوهش وبرنامه ریری توسعه اقتصادی موفق به دریافت درجه کارشناسی ارشدشد وی در سال 1372پس از تاسیس استان اردبیل مامور راه اندازی سازمان مدیریت وبرنامه ریری شده وبه عنوان معاون بودجه منصوب شد.وی بین سال‌های 1372 تا کنون در سمت های مختلف کارشناسی در دستگاه برنامه ریزیدر استان فعالیت دارد.اینکفرصت را غنیمت دانستیم تا در خصوص اقتصاد ایران گفت و گویی با ایشان داشته باشیم
س:آقای کمالی با وجود اینکه در کشور ما مطالعاتی بسیار ی درباره توسعه صورت گرفته است متاسفانه با این وجود هنوز یک مفهوم کلی یا به عبارتی یک توافق عمومی در این خصوص حاصل نشد. به نظر شما آیا ما در انتخاب مسیر اشتباه کرده ایم ؟
برای پاسخ به این سئوال اجازه به دهید زمانی را که ما در اختیار داشتیم به دو بخش تقسیم کنیم : بخش اول مربوط به قبل از انقلاب اسلامی می شود به اعتقاد بنده “همچون دیگران شدن “آرمان آنهایی بود که در آن فاصله زمانی برای توسعه سعی وتلاش می کردند که در کشورهای توسعه یافته وجود داشت
بخش دوم مربوط به بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است که با توجه به دیدگاهها وتلاش های انجام شده در بخش اول دیدگاه دیگری هم از جانب بعضی ها اضافه شد ، به بیان دیگر دیدگاه دومی که بعد از انقلاب مطرح شد آن بود که اصلا لازم نیست به دیگران توجه شود ما خودمان جامعه دینی هستیم که همه چیز در آن وجود دارد بنابر این می بینیم بعد از انقلاب با تضاد بین مقوله توسعه یافتگی غربی از یک سو ودعوت عده ای به الگوی توسعه دینی از سوی دیگر قرار گرفته ایم با این وجود هر چند که در طول سالهای بعد از انقلاب ما در بعضی از سالها با وجود نگرش حاکم به رشدهایی نیز دست یافته ایم ولی باید توجه داشته باشیم توسعه به معنی واقعی کلمه در کشور نه دنبال شده ونه اتفاق افتاده است

.س-خیلی ها معتقدند در سالها ی بعد از پیروز ی انقلاب اسلامی ما رشد اقتصادی را با توسعه اقتصادی اشتباه گرفته ایم از منظر شما تفاوت های رشد با توسعه چیست ؟
بهتر است برای روشن تر شدن موضوع با یک مثال ساده تفاوت بین رشد وتوسعه را بیان کنیم شما یک نوزاد را در نظر بگیرید .در بدن واندام این نوزاد در سن 20 سالگی تغییرات عینی مشاهده می کنید .تنه،دست ،قد و…در واقع اندام این نوزاد رشد محسوسی کرده است بنابراین در این تغییر وتحول شما مجاز هستید از واژه رشد استفاده کنید تعنی نکته ای که شما به دنبال آن نبودید ولی عملا ملاحظه می کنید که اتفاق افتاده است به عنوان مثال جنبه های عاطفی نوزاد در طول زمان تغییر می کند بطوری که کودک ممکن است در سن 4و5 سالگی به شدت به پدر ومادر وابسته باشد ویا این که مفاهیم انتزاعی همچون شیمی وفیزیک را متوجه نشود .در صورتی که در سن 14و15 سالگی از استقلال عاطفی بر خوردار می شود ومی تواند مجردات را هم به خوبی درک کند این تغییرات در بستر رشد اندام های ظاهری مثال های خوبی از رابطه بین رشد وتوسعه است وبنابراین کشورها در گذر زمان همواره باید به دنبال تولید ثروت،کالاوخدمات باشند . به نحوی که تولید این کالاها وخدمات از رشد جمعیت به شدت فزونی یابد به بیان دیگر بهره یا سرانه هر فرد از تولید افزایش یابد .
در بستر رفاهی که از این زاویه خلق می شود انسان ها قادر خواهند بود به نیاز های بعد از نیازهای اساسی شان نیم نگاهی داشته باشند وکم کم نگاهشان به جهان ،هستی،جامعه،زندگی وغیره…عوض می شود این تغییرات در بستر رشد در آمد سرانه “توسعه”گفته می شود
بطور کلی به نظر ما هر جامعه ای زمانی برای افزایش تولید ات خود سعی ومجاهدت وتلاش کرد وکم کم ذهنیت ،آرمان ها،خواستگا هها ،باورها ،واعتقادهایشان اعتلائ پیدا می کنند به عبارت دیگر یک جریان توسعه شکل می گیرد

س:شاخص هایی همچون ،اظهار نظر وپاسخگویی،ثبات سیاسی، اثر بخشی دولت،کیفیت قوانین ومقررات ،حاکمیت قانون ،کنترل فسادو شاخصهای رقابت پذیری، به عنوان شاخص توسعه یافتگی مطرح است .به نظر شما این شاخصها وموانع توسعه در ایران،چه نسبت هایی با هم دارند؟
متاسفانه هستند کسانی که با در نظر گرفتن شاخص های توسعه یافتگی که بعضا از آنها را در بالا اشاره کردید همین گونه معتقدند به بیان دیگر این شاخص ها را شاخص های عامل توسعه معرفی می کنند .بنده
باور دارم که در این خصوص اشتباه یا خطایی متدولوژیکی اتفاق افتاده است .درست از همین نکته است
شاخص های که بر شمردید اینها شاخص های عینی توسعه یافتگی است نه عامل آن،به عبارت دیگر زمانی توسعه یافتگی واقع می شود این شاخص ها خود نمود عینی پیدا می کنند در صورتی که اگر یک
مفهومی در منتهای توسعه یافتگی قرار دارد شما آن را وارد یک جامعه توسعه نیافته کنید مانند دری خواهد بود که به چارچوب نمی خورد وقتی قانون پذیری در جامعه حاکم باشد آن وقت به توسعه می رسیم دلیلش هم این است که یک جامعه توسعه یافته قانون پذیر است بطور کلی این موضوع حکایت از آن دارد که ما تلقی وقرائتی درست از پروسه توسعه نداریم یا چنانکه قوه قضایئه غیر فاسد را باید در انتهای توسعه یافتگی دنبال کرد نه به عنوان عامل توسعه ،به اعتقاد من دلیل این که تلاش های مادر 200سال برای رسیدن به توسعه در ایران بی جواب مانده وجز رشدهای مقطعی ،دستاوردی حاصل نشده ،این حقیقت است که در هر دوره ای که ،در این کشور توسعه دنبال شده ،عده ای خواستند بدون توجه به ظرفیت های اقتصادی،اجتماعی ایران شاخص های توسعه یافتکی را در این ظرف جا دهند
ُبه نظر شما ما الزامات توسعه یافتگی را داریم ؟
برخی معتقدند ما منابع لازم برای توسعه در اختیار داریم اما من از زاویه دیگر به این موضوع می نگرم ومعتقدم ما باید از منابع در اختیار برای تولید ارزش افزوده بیشتر وتولید امکانات بیشتر برای پاسخگویی به نیازهای اساسی مردم وسپس به دیگر نیازها توجه کنیم به طور کلی توسعه یافتن الزاماتی دارد که اهم آنها را می توان به شرح زیر بر شمرد :
الف- الزاماتی توسعه
1- استفاده بهینه از منابع در اختیار
2- داشتن نگاه مردم محوری با هدف مسئولیت پذیر کردن مردم برای تجهیز منابع در اختیار مردم
3- کاهش نقش واندازه دولت در ساختار فضای رقابتی کسب وکار
4- وجود ظرفیت های بالای نهاد های مدنی
ب- موانع توسعه
1- حاکم بودن فرهنگ دولت محوری
2- نداشتن نگاه تبین فرهنگ توسعه در ایجاد وگسترش نهادهای مدنی در حوزه های مختلف فعالیت
3- داشتن نگاه قیوم مابانه به مردم
نتیجه کلی اینکه علی رغم داشتن منابع و ظرفیت های خوب در جامعه متاسفانه ما از منابع مان به بدترین شکل ممکن استفاده می کنیم لذا از این زاویه وقتی به موضوع می نگریم باور داریم کشور ما فاقد الزامات توسعه است

برچسب‌ها:, , ,

نظرات بسته شده است.